چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

غزل - با غزل خوانی تو باد معطر شده است

با غزل خوانی تو باد معطر شده است                  

دشت می لرزد و در لاله شناور شده است

 دست در دست بلا عزم سرودن داری            

 دفتر شعر تو آغشته به خنجر شده است

 مشتی از خون خودت را به هوا سر دادی          

 آسمان زخمی آن فوج کبوتر  شده است

عشق از قبل به کار تو خجالت ها داشت            

باز شرمنده قنداقه اصغر شده است

زخمه بر تار کدامین غم عالم زده ای  ؟       

که حریم حرمت وادی محشر شده است  ؟

تشنه کامان همه با یاد تو سیراب شوند

  لب خشکیده ات از خون خدا تر شده است

مثل گلدان غریبی که کسی آب نداد            

  غنچه هایت همه پژمرده و  پرپر شده است

عصر، هفتاد و دو شمشیر و هفتاد و دو اسب     

راوی هجرت اولاد پیمبر شده است  

صحبت داغ  پسرها و برادرها نیست     

هر که آنجاست غریب  دل مادر شده است

کربلا تا ابدالدهر خجل خواهد ماند        

که لگد کوب همان مردم بربر شده است 

تو شفیع همه عشاق جهانی مولا                    

 وای بر آن  که به آیین تو کافر شده است .

                           

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد