چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

  کاش باشی و به من حال پریشان بدهی   

  پی تاراج دلم باز فراخوان بدهی

  صبح از گوشه ظلمت کده ام سر بزنی

  شب به این کوچه تاریک چراغان بدهی

  گاهگاهی دل این پنجره را باز کنی  

 گر دلت خواست به او مژده گلدان بدهی

 دوست دارم به هوای تو نفس تازه کنم

 به کویر دل من وعده باران بدهی

 گذر تند زمان حال مرا می گیرد

 همتی کن که به این غائله پایان بدهی

 دست تنهایم و تقدیر شتابان پی من

 از کَرَم نیست به او این همه میدان بدهی

 من به امید تو آواره این دشت شدم

 مشکلی نیست که به گرگ بیابان بدهی

 چه شود شور زلیخا به تو القا گردد

 یوسفی را به خطا باز به زندان بدهی

 دل من قابل تقدیم شدن نیست، ولی  

 مانعی نیست اگر سر به خیابان بدهی

 یا اگر مهر قبولی به تمنام زدی 

 از تو زیباست که پاداش فراوان بدهی

میل میل تو ، بفرما که چه باید بکنم

هر چه دارم بستان تا به دلم جان بدهی

حس خوبی است به تو این همه درگیر شدن

 و تو در جان و تنم این همه جولان بدهی

آه ای عشق سرت سبز و سلامت باشد

 تا بیایی و به کارم سرو سامان بدهی .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد