شو چِلّه ، رسمه ،هاباشیم همه جَم
که خوش باشیم، مین این همه غم
خیلی فرقی نداره خانه کی
به هر جا باشه سورساتی ، فراهم
خوآرایا و برارا، دسته جمعی
نوایه وا نتیجه ، همه از دم
در و همسایه یو دوست و رفیقا
اگه پا هادنه، وا میرزا شمشم
هِریم خانه ننه یا خانه زَمّار
هِمندازیم اِفته، قرص و مَحکم
پی یر و مار خوشحالن که وِچّا
همه جَم هابین بی درد و ماتم
هِمشینن همه خوشحال و خِندن
تُمُم وِچّه ویلا ما ، دور هم
یَه کم قِر هندنن یَه کَم هرقصَن
دَرَم، دَم دَم، دَرم ،دَم دَم، دَرم، دَم
هِمشنویَن گل و هِنگن به هم گل
صدا خنده هِره تا عرش اعظم
هُنباشن وا خَبِر از حالت هم
هِمیارن به جا صله ی ارحم
کنار قوری و سَموار و چایی
بساط تخمه یو آجیل شده ، پَم
دگه میلت نکشه، آش رشته
لبوی سرخ و داغ و واز شلغم
قدیما بلبلی وا سِنجه یَم بِه
به رسم شوچره ، حالا شده کم
پفک وا چیپس رسم هابیه حالا
وا این شیرینیای بدتر از سم
ولی وا این هم شُم ، اصل کاره
هِنُنکُنه کسی به شکمش ، رَم
به زور هی هُنخوریم از چرب و شیرین
شکم هُنباشه وضعش،سخت درهم
مگه هُنباشه پرهیز کرد اِمشو
گذشت از خوردنی ، مفت و مسلم ؟
بعد ِ شُم یگ نگا کن سمت سفره
انگار هُنکنی لَقِه کرده ، رستم!
انگاری دشمنا ما حمله کردن
بیامیه دوواره، زلزله، بم
غذا که خورده شد لنگا درازه
هِننتانیم هاباشیم از کَمِر، خم
یَه کَله تا نَفِس تازه هاباشه
دوواره هِندنیم به پشتی یا ، لم
دِگه کم کم همیا خو به چشما
همیفته همش پلکا به رو هم
خصوصاً وچه ها که بگذراندن
یه شو وا همدگه، خوشحال و خرم
همه سنگینن و وا رفته یو و شل
ور هِنخِیزَن ،ولی ، وا زور دیلم !
ننه هِنگه بُخفتین شو همینجه
دلا جوش هِنزنه اما دما دم
که فردا صب ،کی از خو وخیزه
سرکارش بره از نو ، منظم
ولی چاره نیه ، وایی وخیزیم
به سرعت تَکّه تیلا ره کنیم ، جَم!
همیشه زندگی ، جبره یو اجبار
خوشا اُنا که مین این خم و چَم
دلاشن یکیه وا هم همیشه
به زخم همدگه هستن چو مرهم
به وخت کار و امر زندگانی
به هم هستن رفیق و یار و محرم
بیاییم وا همین حال خوش، امشو
دلا ما رِ کنیم به عشق ، ملزم
مُحِبت ها ، نبیلیم کم هاباشه
کنیم فردای دوری رِ ، مجسم
نره از یادُما این حرف مولا
که فرموده به ما ، اِرحم، تُرحم
هنندانه کسی تا سال بعدی
کی هست و کی نیه، الله اعلم !
اول هر کار، بسم الله رحمن الرحیم
بهترین رفتار ، بسم الله رحمن الرحیم
حق اگر خواهی مددکارت شود در کارها
ذکر کن بسیار، بسم الله رحمن الرحیم
از علامتهای مومن این که دائم بر لبش
می شود تکرار، بسم الله رحمن الرحیم
کارهای سخت آسان می شود با یاد حق
پیش هر هشیار، بسم الله رحمن الرحیم
نام حق وقتی می آید، کار بر اهریمنان
می شود دشوار، بسم الله رحمن الرحیم
تا خدا برکت دهد بر کار وبار و عمر تو
دم به دم بشمار، بسم الله رحمن الرحیم
دوست داری تا بیابی راه را در مُلک عشق
با همه اسرار؟ بسم الله رحمن الرحیم
عاشق این نام اعظم هستم و با افتخار
می کنم اقرار، بسم الله رحمن الرحیم!
اسطوره ترین جلوه اسلام ، علی است
در خلقت آدم علت تام علی است
با شرط ولایتش قبول است اعمال
در رد شدن از صراط، الزام ، علی است!
===
کشاف علوم و هر چه ابهام ، علی است
در حل مسائل جهان، تام، علی است
القاب دروغین نگذارید به خود
در مذهب من حجت الاسلام علی است!!
====
در هر نفسم جذبه مادام ، علی است
آغاز و ادامه و سر انجام علی است
بر لوح دل من قلم عشق نوشت
آقام محمد است و مولام علی است!
سیزده آذر است و چون هر سال
سینه ام از غم است مالا مال
روز انبوه ابرهای سیاه
فصل پاییزهای سرد ملال
روز آتش گرفتن دل من
پی یک اتفاق یا اهمال
عشقم آسان پرید از دستم
به وداعی مرا نداد مجال
خشک شد باغ آرزوهایم
نرسیدند میوه های کال
فلک خیره دشمن من شد
به تغافل گرفت و کرد اغفال
پیش چشمم به جانم آتش زد
توی خاکسترم دلم شد چال
ناامیدی چه واژه تلخی است
بعد تخریب کعبه آمال
چقدر می شود صبوری کرد؟
به قیامت اگر کشید وصال؟
چاره دیگری نبود اما
جز تحمل نمودن احوال
سالها در خودم فرو رفتم
مثل مرغان بی پر وبی بال
جریان داشت زندگی اما
جنسش از جبر بود و استیصال
جای جانی که از تن من رفت
در رگم شد روان غمی سیال
آدم از هر کجا که بگریزد
می رود سمت خانه با اقبال
ولی افسوس خانه هم دیگر
جای غم بود و جایگاه وبال
می خراشید روح و جانم را
باز گردان خاطرات و خیال
شب و روزم همیشه بارانی
شعرهایم همیشه خیس و زلال
تا بفهمم که عشق، بازی نیست
رنج ها برده ام بدین منوال
چاره اما چه هست غیر از صبر
می شود با قضا نمود جدال؟
جای جام جهان نمای مرا
پر نسازد پیاله های سفال
گر چه عمرم حرام شد با غم
روزی ام بود رنج های حلال
بشرالصابرین َ در قرآن
هست پاداش محنت ابدال
رنج بسیار برده ام اما
حضرتش را سپاس در همه حال
که به من صبر و استواری داد
تا مصایب رساندم به کمال
شکر حق می کنم که تا امروز
نرسیده به باورم اخلال
می گشایم دوباره قرآن را
می کنم از کلامش استقبال
بعد هر شدتی است آسانی
رنج دارد رفاه در دنبال ( ان مع العسر یسرا)
روح آدم شبیه آیینه است
می شود منعکس در آن ، افعال
هر کسی با خدا معامله کرد
زده مهر قبول بر اعمال
هر کسی هم کند فراموشش
کل سعی و تلاش او، ابطال
شاکرم بر رضای حضرت دوست
ناسپاسی چرا ؟ زبانم لال!