-
دوبیتی های زیر صفر
چهارشنبه 3 آذرماه سال 1395 16:35
زمستون چای و کرسی حال میده و حالم رو بپرسی حال میده میگم آتیش بریز تو منقل عشق بهت ممنون و مرسی حال می ده ******** سلام بی جوابم تو هوا مُرد چرا پنهان کنم ؟ تو ذوق من خورد چکارت می شه کرد ؟ دست خودت نیست ننه سرما دلت رو با خودش بُرد !
-
غزل - برای تو نگه میدارم این یک جای خالی را
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1395 00:23
ندانستم که ترکم میکنی چون معتبر گردی رهایم میکنی تا با هوسها همسفر گردی گمان میکردم از نو زندگی لبخند خواهد زد می آیی تا شب تاریک روحم را سحر گردی من خوش باور از برق نگاه تو نفهمیدم نمی خواهی به من از دیگران دلبسته تر گردی شکوه عشق می آمد دلت را روشنا بخشد چرا ناگاه ترسیدی که از من شعله ور گردی ؟ دلم ماند و خیال...
-
رباعی
یکشنبه 16 آبانماه سال 1395 23:11
تقدیر من این بود که عاشق باشم در گیر دل وعقل و علایق باشم با عقل دل سرکش من راه نرفت بگذار که دیوانه لایق باشم .
-
چرا پیر میشویم ؟
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1395 23:26
همه انسانها روزی به دنیا می آیند و مدتی معین در این جهان زندگی میکنند و در نهایت روزی از این دنیا می روند . خداوند متعال برای هر یک از ما طول عمر معین و معلومی را رقم زده که جز ذات پاکش هیچکس از آن آگاه نیست ولی آنچه مسلم است این است که به طور معمول بسیاری از انسانها کم کم از جوانی به پیری متمایل شده و سرانجام در...
-
شهر غریب
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1395 23:39
شهر از یاران تهی شد ، خانه از لبخند بی طمع ، احوال آدم را نمی پرسند هیچکس حتی نمیگوید خر تو ، چند ؟ جای من بودی چه میکردی ؟ توی این دنیای درهم برهم ، فارغ ز قید و بند ؟ **** چاله ها در چارسوی راه انسان است سنگهای زیر پا اینجا فراوان است رهروان را سخت می آید رو به اندوهی که میبینی ، سرازیرم خسته ام ، آزرده ام از هر که...
-
رباعی
جمعه 11 تیرماه سال 1395 23:59
تنها و غریب وخسته ام آقاجان درمانده و دل شکسته ام آقاجان احوال دل مرا اگر میپرسی دریای به گل نشسته ام آقاجان
-
دو برادر
یکشنبه 6 تیرماه سال 1395 15:21
دو برادر بودند که یکی بسیار عبادت خدای میکرد ودیگری ضمن انجام واجبات خدمت مادر مینمود . شبی آن که عبادت خدای میکرد قیامت را در خواب دید و از خدای عزوجل خطاب رسید که برادرت را بخشیدیم و تو را نیز به برادرت بخشیدیم ، برادر عابد به خداوند اعتراض کرد : که بار خدایا عمریست که شب و روز عبادت تو را کردم ورنج طاعت تو را بردم...
-
امانتی که نزد ماست
دوشنبه 2 فروردینماه سال 1395 16:06
امانت در حال اندیشیدن به واژه امانت بودم که ناگهان حجم عظیمی از مفاهیم مربوط به آن در ذهنم فوران کرد و با انبوهی از تفکرات و نتایجی روبرو شدم که تا قبل از این هرگز اینگونه با آن روبرو نشده بودم . میل دارم ساده تر صحبت کنم تا شما را هم در افکار خود شریک سازم : امانت به زبان ساده و خودمانی یعنی این که چیزی یا شیئی متعلق...
-
سال 1395
دوشنبه 2 فروردینماه سال 1395 16:03
سال 1395 فرارسیده و با خود بوی گل و شادی و بهاری دلپذیر را به همراه آورده است امیدوارم که همه هموطنانم و همه محبان ولایت چه در ایران وچه هرجای جهان که هستند ، با تمام وجود این عطر دل انگیز را حس کنند و خداوند متعال را پشتیبان خود داشته باشند .
-
دوبیتی
یکشنبه 27 دیماه سال 1394 11:41
اینم از بازیهای سرنوشته که دنیام بی تو زشت ِ زشتِ زشته ولی با تو ، تو زندونم که باشم برام زیبا تر از باغ بهشته !
-
شعر مناسب برای مجلس عروسی
شنبه 26 دیماه سال 1394 16:49
سرود مناسب برای قرائت در جشن عروسی به جای آهنگهای مبتذل که متضمن احادیث اسلامی نیز میباشد بر وزن ضربی : دام دارام دام دام دام دارام دام دام مهمانان میتوانند مرحبا داماد را تکرار کنند جشن عروسی بس مبارک باد جشن دامادی بس مبارک باد مرحبا داماد مرحبا داماد مرحبا داماد مرحبا داماد از خدا خواهیم دائماً باشید در مسیر حق خرم...
-
قضاوت
دوشنبه 14 دیماه سال 1394 19:53
قضاوت هر ملتی ویژگیهای خاص خود را دارد اعم از مهربانی ، مهمان نوازی ، تعصب ها ، علاقه ها ، رشادت ها و جز اینها و خلاصه تمام صفاتی که یک انسان ممکن است داشته باشد در یک ملت نیز متبلور می گردد . گاهی این ویژگیها ذاتی بوده و گاهی نیز به مرور زمان تحت شرایط حاکم بر یک جامعه با اکتساب حاصل میگردند . یکی از این صفات که...
-
غروب جمعه
شنبه 12 دیماه سال 1394 16:40
هیچ روزی غم انگیز نیست و تمام روزها مانند یکدیگرند اما ما به جهت اینکه در غروب جمعه شرایط روحی خاصی داریم گاهی دچار غم خاصی میشویم و فکر میکنیم که عصر جمعه دلگیر است در حالی که اینگونه نیست و حالات خاص ما باعث حس غربتی میشود که به اشتباه آن را به غروب جمعه نسبت میدهیم . در واقع باید بدانیم که نامگذاری روزهای هفته را...
-
دوبیتی
جمعه 11 دیماه سال 1394 19:15
دلم مُرد و حروم شد پا رفیقا فنا شد زندگانیم با رفیقا کسی احوالمو آخر نپرسید امان از نا رفیقا ، نا رفیقا
-
دستهایت
دوشنبه 7 دیماه سال 1394 19:21
دستهایت نمی رسد ؟ باشد ! از خیالت مرا لبالب کن آتشت را بریز در جانم ، هستی ام را کمی مرتب کن ! روزهایم کسل کننده شده ، و شب انتظار طولانی است شهرزادم بشو و قصه بگو ، و شبم را هزار و یکشب کن من برایت همیشه می میرم ، تا بیایی و زنده ام سازی ولی از تو نخواستم که بمیر ! نازنین ، لا اقل کمی تب کن تا دلم خوش شود به آمدنت ،...
-
سالهای اتش
شنبه 5 دیماه سال 1394 19:19
گر چه همواره سعی دارم مطالب نو و تازه بنویسم آما این بار غزلی از مجموعه « یک سبد نسرین تقدیم می دارم : در اوج میپریدم با بالهای آتش وقتی که با تو بودم در سالهای آتش در کوچه های جانم همواره می رمیدند اسبان وحشی عشق ، با یالهای اتش دیوانه وار دل را ، هر قدر می رهاندم سوی تو می کشیدند ، چنگالهای آتش یادش بخیر وقتی ، از...
-
دوبیتی
یکشنبه 29 آذرماه سال 1394 18:29
نمیدونی سفر رفتن چه سخته اونم با چشم تر رفتن چه سخته به عمق غربتی سرد و غم آلود یهویی بی خبر رفتن چه سخته ××××××××××× غزال خسته ای بودی ، رمیدی نمی دونم به دستانم چه دیدی بیابانها دویدم در پی تو دلم را تا به هندوستان کشیدی ×××××××××× نمیخواستم برم ، اما یهو شد نفهمیدم خودم هم که چطو شد فقط تا چشم وا کردم به دنیا دلم...
-
آغاز امامت حضرت صاحب الزمان مبارک باد
یکشنبه 29 آذرماه سال 1394 17:59
عاقبت پرده ز تصویر تو خواهد افتاد به جهان لرزه تکبیر تو خواهد افتاد کعبه تشریف یدالله به خود میگیرد هر چه بت هست به تدبیر تو خواهد افتاد علم عدل تو را باد صلا خواهد داد پرچم ظلم به شمشیر تو خواهد افتاد عقل با آمدنت مات و خجل خواهد شد عشق در دست جهانگیر تو خواهد افتاد باور پیر جهان را تو جوان خواهی کرد شعله در خرمن...
-
بوی خوب کاهگل
پنجشنبه 12 آذرماه سال 1394 22:29
شهر از یاران تهی شد خانه از جانانه ها کوچه ها لبریز شد از لهجه بیگانه ها مردن احساس از سنگ و بتن آغاز شد بوی خوب کاهگل جا ماند در ویرانه ها پیش ازین لبخندها کمرنگ و تزویری نبود گرم بود از آتش دلها ، هوای خانه ها دوستی ها جلوه هایی داشت ناب و دلپذیر دشمنی قانون خود را داشت در سامانه ها خانه همسایه ها ، بازارهرهمسایه...
-
لطفاً انگشترتان را نچرخانید !
شنبه 30 آبانماه سال 1394 02:19
شاید شما هم برخی افراد را که در هنگام قنوت نماز انگشتر عقیق خود را چرخانیده و نگین آن را به سمت کف دست بر میگردانند دیده باشید من اولین بار که این عمل را از فردی آشنا دیدم برایم گفت که چرخاندن انگشتر در هنگام قنوت که چشم انسان به نگین عقیق بیفتد ثواب بسیار دارد و شاید چندین بار هم خودم این عمل را انجام دادم ولی برایم...
-
غزل مرثیه برای فاجعه مکه و منی
پنجشنبه 14 آبانماه سال 1394 15:48
حاجیان امسال هم احرام خونین بسته اند هم منا ، هم کعبه را ، با عشق آذین بسته اند حج ابراهیمی امسال رنگ خون گرفت با اجل ، قصابها ، پیمان سنگین بسته اند یک طرف در کعبه با افتادن جرثقیل عاشقان را زیر باران تبرزین بسته اند سوی دیگر ، بولهب های زمان ، ابلیس وار بی جهت راه منا را از سر کین بسته اند عید قربان را عزای اهل...
-
چرا حجاج در حادثه منی نتوانستند از زمین برخاسته و خود را نجات دهند ؟
سهشنبه 7 مهرماه سال 1394 17:49
برای تجزیه و تحلیل این موضوع علاوه بر مقداری اطلاعات علمی تجربه سفر حج تمتع نیز ضرورت دارد اما به طور اجمالی برای روشن شدن ذهن خوانندگان باید به نکات زیر توجه نمود و بدون توجه به این مقدمه نمیتوان تصویر صحیحی از چرایی این موضوع داشت : اعمال اصلی حج تمتع در هر سال از روز نهم ذیحجه که روز عرفه نامیده میشود آغاز میشود...
-
طبقه بندی انسانها
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1394 19:10
انسانها را میتوان در دسته بندی های مختلفی ، طبقه بندی کرد یکی از این دسته بندیها ، تقسیم انسانها بر مبنای ویژگیهای درونی وذاتی است مثلاً از لحاظ بهره هوشی یک طبقه بندی علمی ابداع شده و هر فردی را با آن می سنجند اما در کنار همه طبقه بندیهایی که در این باره وجود دارد من هم به یک طبقه بندی خاص دیگر معتقدم و خودم و...
-
تدبر در آیه 61 سوره انعام
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1394 20:17
امروز هنگام تلاوت قران کریم در حالی که به آیه 61 سوره انعام رسیده بودم نکته ای توجهم را به خود جلب کرد که تا کنون به آن اندیشه نکرده بودم و برایم خیلی تازگی داشت : « و هوالقاهر فوق عباده و یرسل علیکم حفظه حتی اذا جاء احدکم الموت ، توفته رسلنا و هم لا یفرطون » او خداییست که قهر و اقتدارش مافوق بندگان است و برای نگهبانی...
-
چرا نماز صبح دو رکعت است ؟
پنجشنبه 14 خردادماه سال 1394 21:07
چرا نماز صبح دو رکعت است ؟ خیلی از ما این را شنیده ایم که عده ای به رکعات نماز صبح چون و چرا آورده و میگویند چرا نماز صبح دو رکعت است و سایر نمازها سه رکعتی و چهار رکعتی است ؟ افراد مختلف هم به اندازه دانش و درک و بینش و یا احساسات وافکار خود پاسخ های مختلفی به این مطلب میدهند اما من در این جا موضوع را از زاویه ای...
-
نیمه شعبان مبارک
پنجشنبه 14 خردادماه سال 1394 19:42
با غزل های نور می آید از افق های دور می آید ناگهان چون حلول سبز بهار با تمام غرور می آید سالها انتظار بر دوشش از دیار ظهور می آید با دلی مثل آسمان بهشت مثل روح بلور می آید دسته دسته ستاره می چیند از بلندای طور می آید گرچه ما می رویم , اما او پر شکیب و صبور می آید قاصدک ها چرا نمی آیید ؟ بوی سبز حضور می آید !
-
اگر دلتان گرفته است (از سروده های قدیمی)
چهارشنبه 13 خردادماه سال 1394 18:25
اگر دلتان گرفته است هوای لطیف نیمه شعبان را تنفس کنید هوا گرفته هم که باشد وقتی بوی او می آید ، انرژی مثبت فراوان میشود حالا من سرشار از مثبت بودنم سرشار از امید لبریز از اکسیژن خالص میخواهم هر چه گازهای مسموم در سیال زمان جاریست را به اکسیژن بدل سازم
-
دلم را هوایی نکن
یکشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1394 19:34
دل ما را هوایی میکنی بار دگر , بانو ! به لبخندی که میبخشی بر این چشمان تر , بانو! نمک بر زخم دل میپاشی و یادت نمی آید پی مرهم کجاها میشوم من دربدر , بانو ! غروبم , گریه ام , دل تنگی ام , خونین جگر , بی تو افق واری سراسر آتشین و شعله ور , بانو! نمی دانم کدامین جذبه ام دور از تو می سازد مگر که جذر و مدی هست بی مهر و قمر...
-
دلم گرفته
یکشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1394 19:24
دلم از این همه آداب نفس گیر گرفت از خیابان پر از نرده و زنجیر گرفت دود , آهن , هیجان , رنگ , نئون , بوق , چراغ شهر را همهمه ی آتش و آژیر گرفت بس که در دایره اُنس هوا سنگین شد همه جا بوی عجیب قفس و قیر گرفت همه سو شهر فرنگ است و عروسک بازار روحم از این همه بازیچه و تزویر گرفت عشق کاغذ شد و گل کاغذ و آدم کاغذ غلتک موج...
-
یک سبد لبخند
دوشنبه 24 فروردینماه سال 1394 18:21
غرق در دلواپسی هایی – دوست دارم یاورت باشم تا سحر چون جان شیرینم – در کنار بسترت باشم روی رخسار تب آلودت آب و آتش خوب میرقصند من چگونه میتوانم باز شاهد چشم ترت باشم ؟ هدیه ای ناقابل آوردم شانه های محرمم – آری کاشکی آنقدر پر وسعت , تا تکا فوی سرت باشم حق نداری بغضهایت را , بعد ازین در خود فرو ریزی ! گوش خواهم داد حرفت...