-
روزی هزار مرتبه
دوشنبه 24 فروردینماه سال 1394 18:20
روزی هزار مرتبه نه ! بلکه بیشتر می بینمت که پشت دری آی خیره سر ! یک لحظه هم به حال خودم وا نمی نهی آخر چه میکنی تو درین خاک شعله ور ؟ در بوریای کهنه دل چنگ میزنی ! نه ! لایق تو نیست اقامت درین کپر ! جان مرا بگیر بدم آمد از خودم عمر بدون عشق تو کوتاه – مختصر حرف از تو بود و این گله های همیشگی مثل همیشه اجر مرا میدهد...
-
لطفا با لبخند وارد شوید !
پنجشنبه 28 اسفندماه سال 1393 17:52
بعضی از فروشگاهها پشت شیشه ورودی خود برگه ای نصب کرده اند که شعار " لطفاً با لبخند وارد شوید " بر آن نقش بسته است ولی آیا با خود اندیشیده اید که این شعار در حقیقت توهینی به مخاطبان و ارباب رجوع آن فروشگاه می باشد ؟ در واقع صاحب فروشگاه به ما امر می کند که باید لبخند بزنیم در حالی که چه دلیلی دارد که به ما...
-
بادبادک
دوشنبه 10 آذرماه سال 1393 21:42
بادبادک خواست از بالا زمین را بنگرد ارک بم ، باغ ارم ، دیوار چین را بنگرد باد بردارد و هی بالا و بالاتر رود با نگاه ناقصش خلد برین را بنگرد فکر میکرد از خودش باید فراتر پا نهد تا که اوضاع جهان را بهتر از این بنگرد فکر میکرد از همه والاتر و بالاترست میتواند چون فضای دلنشین را بنگرد باد تا در غبغبش افتاد نخ هم پاره شد...
-
کودک معلول و معلمش
شنبه 8 آذرماه سال 1393 21:32
شادم که دارم یاد میگیرم بر دفترم نام تو را با شوق بنویسم شادم که یادم داده ای از جای برخیزم با دستهای ناتوان و جسم لرزانم از هرچه در دل دارم و هر چه می اندیشم آرام بنویسم ، از آب ، از بابا و از مادر از مدرسه ، از تو بنویسم از هر چیز می خواهم از مهربانیهای تو ، حتی ، درین دفتر من با مداد کوچکم خورشید می سازم در آسمان...
-
دنیای بد
پنجشنبه 29 آبانماه سال 1393 01:25
جهان بوی زمستان میدهد سرد است و ظلمانی هوا از گند اهریمن سراسر تیره و تاراست و طوفانی زمین دور خودش میچرخد و درگیر دور باطلی گشته در این گرداب حیرانی نفسهای پر از گند از دهان اهرمن جاری شرار نفرتش هر لحظه زخمی میشود کاری به قلب خسته و پر درد مردان و زنان کوی بیداری کسی چیزی نمی بیند کسی چیزی نمیگوید به غیر از اندکی...
-
دل من
شنبه 3 آبانماه سال 1393 16:54
هر سمت که رفتی دل من سوی تو چرخید بازیچه شد و با خم ابروی تو چرخید هر چیز دلت خواست و فرمود همان شد در رگ رگ من جذبه جادوی تو چرخید بوی غزل و جاذبه را در تن من ریخت تا باد و هوا در خم گیسوی تو چرخید چشمان تو هی چرخ زد و عشوه گری کرد چرخ دلم از چرخش ابروی تو چرخید گاهی به خرامیدن و گاهی به رمیدن عمرم به مدار رم آهوی تو...
-
یا صاحب الزمان
چهارشنبه 29 مردادماه سال 1393 22:40
عاقبت پرده ز تصویر تو خواهد افتاد ! به جهان لرزه تکبیر تو خواهد افتاد ! کعبه تشربف ید الله به خود می گیرد هر چه بت هست به تدبیر تو خواهد افتاد ! علم عدل تو را باد صلا خواهد داد پرچم ظلم به شمشیر تو خواهد افتاد در هوای تو ، نفس تنگی دل ، بی معناست عشق در دست جهانگیر تو ، خواهد افتاد ! کاش در عصر فراخوان تو ما هم باشیم...
-
غزه
دوشنبه 20 مردادماه سال 1393 12:19
غزه ، خرابه هایت آباد ! روزهایت دیر پای و شبانت گرم آتش و خون و خمپاره که هنور در زیر آوار نفس میکشی و خون سرخ شهیدانت را بر چهره سیاه مستکیران جهان تف میکنی و کودکان و زنانت جان می دهند و به خدایان خونخواره صهیونیستها تمکین نمیکنند ! غزه ! گرچه باغها و یستانهایت را طوفان هرزه پوی ویرانه می سازد وهر لحظه نفسهایت با...
-
عاقل آن است که اندیشه کند پایان را
پنجشنبه 5 تیرماه سال 1393 09:46
اتفاقات و ماجراها و سرگذشت هایی که برای ما انسانها ایجاد می شود یا بلاها و مصائبی که بر سرمان می آیدعوارض مختلفی را برایمان ایجاد می کنند که در دسته بندی های مختلفی میتوان آنها را قرار داد یکی از این دسته بندیها تقسیم بندی این آثار و عوارض از نظر زمان وقوع آن است یعنی آثار و عوارض فوری و آثار و عوارض غیر فوری . البته...
-
رباعی
دوشنبه 2 تیرماه سال 1393 19:42
آنان که رفیقان مجازی بودند اهل کلک و فریب و بازی بودند یک عده مغول به سرزمین دل من یک عمر به کار یکه تازی بودند ! ****** یک عمر به خویش و غیر دل سوزاندم بر درد همه دو دیده را گریاندم چون نوبت درد من شد از آن همه یار با درد بزرگ خویش تنها ماندم !
-
غزل
سهشنبه 27 خردادماه سال 1393 00:23
بهانه کن که مرا بیش ازین به هم بزنی کمی شتاب ! مباد از بقیه کم بزنی دلی شکسته که تاب و تب جریحه نداشت تو آمدی که بر آن وصله های غم بزنی تفالی بزن از دفتر غزلهایم که در تمام تماشای من قدم بزنی برای عشق تو با دیگران در افتادم خوش است حادثه هایی که تو رقم بزنی
-
ما و آرزوهایمان !
جمعه 23 خردادماه سال 1393 03:44
جهان هستی و نقش انسان در آن بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان به آسانی در باره آن سخن گفت و با همه تلاشی که توسط اندیشمندان و عرفا و صاحبنظران از آغاز خلقت تا کنون صورت گرفته و بعد از این هم صورت خواهد گرفت تنها بخشی بسیار ناچیز از ان برای انسانها آشکار شده و بقیه مراتب آن همچنان بر ما نامکشوف باقی خواهد ماند چرا که...
-
چند نفر را می شناسیم ؟
سهشنبه 20 خردادماه سال 1393 23:27
این روزها جمعیت جهان شاید نزدیک به 8 میلیارد نفر باشد شاید هم کمی کمتر ولی زیاد فرقی نمی کند . تعداد آدمهایی که ما از این تعداد می شناسیم نسبت به کل جمعیت جهان خیلی ناچیز است و شاید چیزی به حساب نیاید شاید دو هزار نفر را بشناسیم یا کمتر و یا بیشتر . هنوز کسی آماری از این که چه تعداد انسان را دور وبر خود می شناسد ارائه...
-
دلم
چهارشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1393 14:16
دلم غیر از تو ویاد تو از هر چیز میگیرد و حتی از سکوت ، این هاله غم خیز میگیرد نسیم یاد تو وقتی نباشی ، غم می انگیزد هوایت در سرم میپیچد و دل نیز ، می گیرد به عکست خیره میگردم که آرامم کنی اما درونم را هیاهویی ملال انگیز می گیرد من از شبهای بی ماهم به تو چیزی نمیگویم چه بارانها که از ابر دلم یکریز می گیرد ولی با این...
-
روز مادر یا روز زن ؟
شنبه 30 فروردینماه سال 1393 16:49
امروز ، یا فردا بهانه ای است برای آن که آن را " روز مادر " بخوانیم ! و خیلی ها مخصوصا ، خانم ها سعی دارند بگویند روز " زن " هم هست ! ولی فرق زیادی ندارد من می گویم : " هم روز زن و هم روز مادر " است ! برای آن که کادویی ناقابل تقدیم کسی که دوستش داریم کنیم بهانه لازم نیست ! من حرف دیگری...
-
خستگی های زمینی
جمعه 22 فروردینماه سال 1393 21:25
حرف زدن زیادی آدم راخسته می کند توی دنیای مجازی تنها کاری که میشود کرد همین حرف زدن است ! برای همین از دنیای مجازی بشدت خسته ام دلم میخواهد جایی بروم که نه برق باشد ، نه کامپیوتر ، نه هیچ نماد دیگری از تمدن جعلی امروزین ! چقدر خوشبخت بودند نسلهای قبلی ما که در اطراف خودشان هیچکدام ازین مظاهر پر زرق و برق زندگی امروز...
-
غزل
جمعه 15 فروردینماه سال 1393 20:41
از بس که ساده ام به پیامی دلم خوش است سودای پخته نیست ، به خامی دلم خوش است مثل نسیم بگذر و دستی تکان بده از راه دور هم به سلامی دلم خوش است حتی اگر ترنم چشمت نمی شود پلکی بزن ، بدون کلامی دلم خوش است ! از خنده ات تلاطم داغی به من ببخش در بزم تو به حرکت جامی دلم خوش است تسکین به کار عشق نمی خواهم از خدا با یاد تو به...
-
دوبیتی
یکشنبه 25 اسفندماه سال 1392 22:23
لبانت بر لبم تکرار می شد شکوهت بر تنم آوار می شد ولی بختی که عمری واژگون بود چرا هنگام مردن یار می شد ؟
-
بیا باهم
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 23:58
بیا با هم برقصیم فضاهای مجازی مال ما نیست صدای عشق در حنجره های خالی از احساس نمی پیچد ! موزیک الکترونیک ، تنها میتواند گوشهایمان را سنگین کند ، وقتی از باندهای چند هزار واتی پخش می شود ! من به صدای ویراژ موتور سیکلتها حال نمی کنم و چراغهای قرمز را فرصتی برای زندگی نمی دانم ! شهر پر از شلوغیست و دود و هیاهوی پایان...
-
فقط چند ثانیه !
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 22:37
در ظرف چند ثانیه چقدر میتوان زندگی کرد ؟ چقدر می توان عقب ماندگیهای قبلی را جبران کرد ؟ چقدر می توان از دیگران جلو زد ؟ شاید بگویید پاسخ به این پرسش ها در شرایط مختلف فرق می کند ، مثلاً در یک مسابقه اسب دوانی یا سایر مسابقات ورزشی هر ثانیه ای سرنوشت ساز است و می تواند نتیجه را عوض کند ، و به برد یک نفر و باخت فرد دیگر...
-
دوبیتی
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1392 19:21
نه عقلی بود تا عاقل بمانیم نه شوری تا به کار دل بمانیم چه حاصل داشت دنیا دیدن ما جز اینکه مثل خر در گل بمانیم !
-
دوبیتی
دوشنبه 5 اسفندماه سال 1392 15:14
دو روز عمر ، آبی بود و خوابی لب خشکی ، بیابانی ، سرابی کتاب زندگی را هر چه گشتیم ندیدیم از کسی ، حرف حسابی ! * * بزن لبخند دنیا مال ما ، شه دوباره عشقمون از خواب ، پا ، شه چنان از نو بسازیم زندگی ، رو که حتی با اجل از هم نپاشه !
-
چاووشی
شنبه 28 دیماه سال 1392 10:47
توتیای دیده عشاق باد خاکپای زائران کوی عشق بر مشامم می رسد عطری نجیب می وزد گویا نسیم از سوی عشق در رگ و خونم شرار افتاده است می دود در سینه ام آهوی عشق عطر کعبه در فضا پاشیده اند آمد از سمت مدینه بوی عشق زائران با صفای کوی دوست خیر مقدم بر شما از سوی عشق !
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 دیماه سال 1392 10:52
مهر گان و مهربانی ، هر دو را گم کرده ام ! عاشقی ، آوازخوانی ، هر دو را گم کرده ام ! هر چه برگ سبز می بینی من از کف داده ام ! هم بهار و هم جوانی ، هر دو را گم کرده ام ! راه دارد رو به پایان میرسد ، مقصد کجاست چه زمین ، چه آسمانی ، هر دو را گم کرده ام ! نه هوای ماندن و نه شوق رفتن در سرم در شب سرد خزانی ، هر دو را گم...
-
سلام
یکشنبه 8 دیماه سال 1392 10:40
دلم برای حرف زدن با تو تنگ شده است ، مدتهاست نه حرفی زده ای و نه چیزی گفته ای و من هم ! انگار هوای بین من و تو آنقدر سرد شده که رفتارمان را منجمد کرده و دلهایمان را بی طپش ! بین ما هیچ اتفاق خاصی که کدورت آمیز باشد نیفتاده ! فقط کمی شاید خودخواهی قانعمان نمی کند که به هم بهتر بیندیشیم ! با خودم می اندیشم : مگر زندگی...
-
خر
جمعه 1 آذرماه سال 1392 11:30
هر کلمه ای درهر زبانی گاه دارای چند معنی مختلف است که با توجه به سیاق جمله و موضوع سخن معنی صحیح و مناسب برای آن در نظر گرفته میشود اما برخی کلمات در یک زبان علاوه بر معنای صریحی که دارند در ترکیب با کلمات دیگر به شکل یک اصطلاح هم به کار گرفته میشوند که تنها کسانی آن اصطلاح را درک میکنند که با آن زبان زندگی کرده و در...
-
کعبه کجاست ؟
یکشنبه 28 مهرماه سال 1392 20:03
فرقی ندارد ، که کجا باشی ! کافیست که یاد خدا باشی بالا و پایین ، روستا و شهر زیباست وقتی با صفا باشی بیت الحرام و کعبه بسیار است ! با صاحبش گر آشنا باشی ! گرد زمین بیهوده می گردی وقتی نمی خواهی رها باشی ! دلهای تنگ و خسته را دریاب تا زائر کوی منا باشی مقبول درگاهی ، اگر گاهی افتادگان را دست و پا باشی ! پلکی بزن ای دل...
-
دوبیتی
جمعه 19 مهرماه سال 1392 21:06
کنارم ، عید قربان ، جات خالی که باشی و بدم جان ، جات خالی که باشی و ببینی سوز عشقت دلم را کرده بریان ، جات خالی !
-
دوبیتی
جمعه 19 مهرماه سال 1392 21:03
در دل تنگم غم عشق تو بس میکشم از شوق تو هر دم نفس کاش که زنجیر مرا بگسلند پر بزنم سوی تو از این قفس ....
-
من ، موسی و بنده گنهکار
یکشنبه 14 مهرماه سال 1392 00:52
عنایت خداوند شامل حالم شده و حج گذار بیت ا ... الحرام شده ام . خیلی ها التماس دعا گفته اند ، برخی تقاضا کرده اند در طواف خانه خدا رکعتی به یادشان بگذارم ، و خیلی ها هم هیچ نگفته اند ، و شاید خبر دار هم نشده اند که چیزی بگویند ، خیلی ها هم که میخواستند چیزی بگویند ، زبانی برای گفتن نداشتند ، پدرم ، مادرم ، و .... آخر...