دیر آمدی ! آنقدر عشق من ! که دل مرده است !
طوفان غم یاد تو را هم با خودش برده است !
این صندلی خالی ست ، بنشین ، قهوه یا چایی ؟
پوزش که دست مرگ بر فنجانمان خورده است !
حق با تو ! اما وقت مرگ دل کجا بودی ؟
حتی لباس مشکی ات هم از تو آزرده است !
هر بار زنگت زد دلم ، فصل غرورت بود
از خاطرت نگذشت ، احساسم چه پژمرده است ؟
این روزها دیگر هوای گل شکفتن نیست !
از فکر پاییز فرا رو عشق ، افسرده است !
بگذار ، اما ، یخ کند دلهایمان با هم
حالا که در باران ، تمام شعله ها مرده است !
سلام
امیدوارم که حالتون خوب واوقات به کامتون باشه
خسته نباشید و خداقوت
وبلاگ جالب و پرمحتوایی دارید
و باید بگم که بی نظیر و معرکس
خواستم بهتون بگم اگه موافق به تبادل لینک باشید من خوشحال میشم وب قشنگ شمارولینک کنم وباعث افتخارم میشه
پس یه سر به وب سایت من بزنید اگه موافق بودید منو با نام آموزش نرم افزار CATIA لینک کنید و بعد بگید که شما رو با چه اسمی لینک کنم
منتظر شما هستم
موفق باشید
یاعلی
سلام
امیدوارم که حالتون خوب واوقات به کامتون باشه
خسته نباشید و خداقوت
وبلاگ جالب و پرمحتوایی دارید
و باید بگم که بی نظیر و معرکس
خواستم بهتون بگم اگه موافق به تبادل لینک باشید من خوشحال میشم وب قشنگ شمارولینک کنم وباعث افتخارم میشه
پس یه سر به وب سایت من بزنید اگه موافق بودید منو با نام آموزش نرم افزار CATIA لینک کنید و بعد بگید که شما رو با چه اسمی لینک کنم
منتظر شما هستم
موفق باشید
یاعلی