به هوای فرجت، طعنه مردم شده ایم
زیر پا بس که علف سبز شده، گم شده ایم
وعده دادید، می آیید و ما مشتاقان
سالها منتظر عرض تبسم شده ایم
نشود گفت که تاخیر شما عمدی هست
خودمان باعث تاخیر و تقدم شده ایم
دفعه اول مان نیست ، که خوردیم فریب
قرنها قبل هم آلوده ی گندم شده ایم
لال بودیم و از منت الطاف شما
باز هم قادر بر نطق و تکلم شده ایم
هر چه هم دیر شود ،منتظرت میمانیم
گرچه از هر طرف آماج تهاجم شده ایم
مصلحت هر چه که باشد به سر و دیده ی ما
با خبر باش که درگیر تلاطم شده ایم
عاشقی جرم بزرگی است و ما دل شدگان
به همین جرم گرفتار تخاصم شده ایم
چه زمانی که به ما سامریان تاخته اند
و چه در آتش نمرود که هیزم شده ایم
درد آن است که ما سخره گمراهانیم
و به زعم همه درگیر توهم شده ایم
د ردمندیم و به دنبال دوا می گردیم
بس که آزرده اندوه و تالم شده ایم
جای دارو همه جا زهر به ما نوشاندند
مبتلای خطر مار و کژدم شده ایم
دیر تر گر که بیایید نماند یاری
چون که در یافتن رد شما گم شده ایم!