سر خود را زمین که بگذاری
تازه هست اول گرفتاری
مرگ اغاز یک مسیر جدید
هست توی مرام دینداری
بدنت میرود میان قبر
روح تو سمت آخرت جاری
بعد از آن را کسی نمیداند
نیست در داده های اماری
هیچ کس را از آن گریزی نیست
نه به تدبیر و نه به عیاری
هر چه آدم نموده در دنیا
زشت و زیبا ، بد و زیانکاری
میشود پیش چشم او تصویر
بهتر از هر رسانه ، دیداری
تا پشیمان شوند آدمها
خوب و بدها ز هر چه رفتاری
خوبها نادم از کمیت کار
و بدان نادم از گرانباری
هیچ کس را رفیق و یاری نیست
نکند بر کسی، کسی یاری
همه درگیر مشکل خویشند
وای از ان همه گرفتاری
سربلندان ازمایشها
شاد و خرسند از وفاداری
قلبشان مطمئن و دل آرام
لایق لطف حضرت باری
هر که کج رفته وای بر حالش
میبرندش به خفت و خواری
حق و ناحق شود جدا از هم
خوابها میرسد به بیداری
پند و اندز و موعظه امروز
کاش افتد موثر و کاری
ورنه فردا چه سود خواهد داد؟
مرده ها را نسیم هشیاری
رهروان طریق غفلت ها
تا به کی سستی و ولنگاری؟
یادتان باشد این که عمر بشر
بی بدیل است و غیر تکراری
اخر خط عجیب نزدیک است
گر چه طولانی اش بپنداری
دیده را با اراده بگشایید
ورنه بازش کنند اجباری
هر که امروز را بگیرد سهل
عاقبت می رسد به دشواری!