یک عمر نشستیم و از هم گله کردیم
جز آن که زمان مُرد و هدر رفت، چه کردیم؟
کی از سر اخلاص قدم پیش نهادیم؟
یا سعی به حل کردن هر مسئله کردیم؟
کی چوب ملامت به تن خسته ما خورد؟
بر طعنه خوبان و بدان حوصله کردیم؟
هر کس سر خدمت به گریبان خودش داشت
بیزار ز همراهی این قافله کردیم
تا هر گرهی را دگران باز نمایند
سر گرم تماشا شده و هلهله کردیم
چون مفت خوری عادت دیرینه ما شد
بر سفره ی آماده شکم را یله کردیم
بسیار نشستیم و زمان رفت به تندی
کی سعی به کم کردن این فاصله کردیم؟
بنیاد بنا را که نهادیم به سستی
اندیشه ی ویران گری زلزله کردیم؟
حالا که به کام من و تو نیست زمانه
اقدام به برپایی صد غائله کردیم
ما هیچ نمازی به سر وقت نخواندیم
دل خوش به ادا کردن این نافله کردیم!