چکاوک ها

چکاوک ها

من محمد حسین حسنی ، شاعر ، نویسنده
چکاوک ها

چکاوک ها

من محمد حسین حسنی ، شاعر ، نویسنده

دختری با حیا و درک و شعور


دختری با حیا و درک و شعور    

شکوه از بخت داشت،  وقت عبور


که چرا من جدایم از مادر            

و پدر هم شده به من، معذور


هر کدامان به کار خود مشغول       

من شدم نزدشان ،چو نقطه کور


دیگران هم مرا نمی بینند           

غیر تحمیل مطلبی ، با زور


هر طرف می روم کسی آنجا        

می دهد با غضب به من دستور


که چنین و چنان نما فی الفور        

بنشین این چنین، پاشو آن جور


از درونم کسی نمی فهمد                

چقدر خسته هستم و رنجور


ظاهراً راضی ام از این اوضاع         

باطناً بر تحملش ، مجبور


شکوه هرگز نمی کنم به کسی         

چون صدای دهل خوش است از دور


چاره دیگری نمی بینم                 

که شوم توی لاک خود، مستور


گفتمش مهربان تحمل کن            

تا شوی نزد ذات حق، ماجور


می گشاید خدا به روی تو در    

می شوی نزد حضرتش ، منظور


بازی سرنوشت بسیار است    

غوره های تو هم شود ،انگور


موج می پرورد شناگر را     

هر که ترسید ، می شود، مقهور


هفت رنگ قشنگ خواهد شد  

بشکند چون که نور ، در منشور


گر دلت را به دست حق دادی  

می شوی شاد و خرم و مسرور


جاده زندگی پر از پیچ است     

گام بردار توی آن ، با شور!


گل عمر تو باز خواهد شد      

عسل از گل می آید و زنبور!

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد