هر چند که این سبک غزل را نپسندی
شادم که دمی بر غزلکهام بخندی
کافی است که نامم برود پیش بزرگان
تا سر زند از طالع من، بخت بلندی
از روز ازل مقصد من حب شما بود
دور از کرمت هست که این باب ببندی
یک عمر نشستم سر راهت که بیایی
با منقلی از آتش و با عطر سپندی
حالا که خبر از تو و از آمدنت نیست
دیگر به که باید کنم عرض گله مندی؟