آغاز شده بار دگر موسم غم ها
برخیز که امسال غریبند عَلم ها
جور دگری آمده ایام محرم
تاریخ گواه است بر این گونه رقم ها
گاهی نتوان سنت دیرینه ادا کرد
اما نشود اصل ، فدای چَم و خَم ها
امواج بلا هر چه بکوبند به ساحل
طوفان نشود مانع دریا و بلم ها
هر جور صلاح است بیا روضه بخوانیم
فارغ ز غم و دغدغه بیش وَ کم ها
بر خیز که روشن شده مصباح هدایت
ای عشق به سامان برسان کار قدم ها
تاریخ کجا می رود از یاد محبان
هر چند که وارونه نویسند قلم ها
در حنجره ها تا نفس سرخ حسین است
دین را نشود کشت به نابودی دم ها
آنقدر به تکرار غمش سینه بکوبیم
تا باز شود از تن ما بند ستم ها
ایمن شود از دغدغه تیر حوادث
هر کفتر وحشی که دهد دل به حرم ها
تا لحظه آخر که طپد دل به هوایش
بر ما نرود شائبه نقض قسم ها
اشکی بچکان در غم مولای شهیدان
تا دل بشود تازه به همیاری نم ها
امید که مولا ز ره مهر نماید
بر مرثیه خوانان غمش لطف وکرم ها.