رهنمودی تازه از اهل کرم حس می کنم
بوی بنزین گران را باز هم حس می کنم
صحبت عدل است و برخی تشنه اجرای آن
همت اجراش را در هر قدم حس می کنم
با گران کردن عدالت خوب اجرا می شود
خوبی اش را سالها با پشت خم حس می کنم
تا شود هر کس به قدر سهمش از آن بهره مند
قطره چکانی فراز ملک جم حس می کنم
بس که می گویند ما بنزین مفتی خورده ایم
تا قیامت من خودم را متهم حس می کنم
آن قدر دم می زنند از حصه آیندگان
که وجود نسل فعلی را عدم حس می کنم
هر نفر یک سطل بنزین سهم ماهش می شود
من همین مقدار را هم مغتنم حس می کنم
نفت می گویند مال ماست اما پس چرا
جاش را در سفره خالی م کم حس می کنم
حال هم بنزین جلودار گرانی می شود
ضربه اش را از هم اکنون بر تنم حس می کنم
بس که آب خوش به ما دادند، توی مملکت
از در و دیوار روحم بوی نم حس می کنم
باز هم با این همه سختی ولی از جان و دل
هم چنان خود را نگهبان حرم حس می کنم!