به جز خیال نجیبت در این حوالی نیست
هوای زندگیم از غم تو خالی نیست
برای گریه کدامین بهانه بهتر از این
که جای خالی تو جای بی خیالی نیست
تمام هفته من از غروب جمعه پر است
برای شنبه شدن فرصت ومجالی نیست
درون لاک خودم می روم که غم بخورم
که نان هیچ کجایی بدین حلالی نیست
به سنگ حادثه وقتی دلی ترک برداشت
امید وصله بر آن کوزه سفالی نیست
شکسته حال وپریشان بمان ، بمان ، دل من
که در طریق وفا بیش از این کمالی نیست