ظاهرا امشب تو هم دستت به کاری بند هست
استکان بر دستی و بر دست دیگر قند هست
در کنار دوستان مشغول چایی خوردنی
گاه از این نشئه بر روی لبت لبخند هست
غافل از این که کسی از راه دوری آمده
که گمان دارد که بین او و تو پیوند هست
مهربان مگذار حالم پیش چشمت بد شود
دور از جان شما بی این سخنها گند هست!
حفظ ظاهر کن و پیش من نما قدری درنگ
تا بگویی لا اقل آقا خرت بر چند هست !