محبت با مرا جزو کمالات خودت بگذار
میان نامه حالی خوش زحالات خودت بگذار
ز دل مشغولی ام غمگین نشو ، صبر و سکوتم را
به پای غرقه بودت در خیالات خودت بگذار
شنیدم پیشه کردی شیوه اهل نوشتن را
غم پنهانی ام را در مقالات خودت بگذار!
مرا هی سر دواندی هر تمنا کردم از وصلت
تو هم وصل مرا توی محالات خودت بگذار
چه کردی که دلم را تا همیشه با خودت بردی؟
مرا محض خدا جزو سئوالات خودت بگذار!
زدم به آب و آتش تا به دستت آورم اما
شکستم را به پای انفعالات خودت بگذار!
اگر بار دگر عاشق شدی قدری جسارت را
پس از تجربه در احتمالات خودت بگذار!
چرا وقتی نباشم من، دل تنگ تو می گیرد
بنا را بیش و کم بر اختلالات خودت بگذار!