داری دوباره طبع مرا باز می کنی
در من ظهور کرده واعجاز می کنی
داری شبیه شاپرکی در خیال من
آرام و نرم و سرزده پرواز می کنی
با خود به باغ خاطره ها می کشانی ام
از نو به شکل تازه ای ، آغاز می کنی
گاهی مرا به بی خبری می کنی رها
دل را دچار هاله ای از راز می کنی
هر وقت هم که میل خودت بود، با غزل
دعوت به رقص و مستی و آواز می کنی
الهام واژه های جدیدی به من بشو
تا کی به هر بهانه ز سر باز می کنی؟
ای روح شعرهای نگفته برای عشق
در من حلول کن ، چقدر ناز می کنی ؟