گاهی به دل جسارت دریا شدن بده
بر موج خفته تاب وتب پا شدن بده
از فصل سرد و خشک خمودی عبور کن
بر غنچه هات شوق شکوفا شدن بده
پرواز را به خاطره ها اکتفا نکن
برخیز و بال را هوس وا شدن
بده
بگذر ازین هوای مه آلوده کثیف
دل را دوباره فرصت احیا شدن بده
بالا برو به یک نفس از پله های عشق
تا می شود به خود اجازه والا شدن بده
چون این زمین گرد به دور خودت نچرخ
بر این مدار بسته سر وا شدن بده
نقشی بزن به لوح وجودت که ماندنی است
بر زندگیت ارزش امضا شدن بده
از پیله ای که دور خودت بافتی در آی
پروانه باش و دل به تماشا شدن بده
در خاطرات کهنه ایام گم نشو
دل را به هر بهانه به پیدا شدن بده!
زیبا بود سپاسگزارم