چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

دلم میخواد رها باشم ، ولی انگار که دیره

دلم میخواد رها باشم  ، ولی انگار که دیره

نمی دونستم عشق تو، چِقد دارای تاثیره

 

نه راه پیش وپس داره، نه یاری دسترس داره  

کسی که عاشقت باشه، توی آتش به زنجیره

 

کسی هرگز نمی فهمه، چه جوری اتفاق افتاد

کتاب عشق آدم ها، بدون شرح و تفسیره

 

یهو غرق عرق می شی ، می پاشی ، تق ولق  می شی

می افتی تو فضایی که، پر از  اوهام و تخدیره

 

منم ناغافل افتادم، میون چالش عشقت

یه چیزی تو چشات دیدم ، که یک عمره دلم گیره

 

یه حس و حال طوفانی، منو توی خودش پیچاند 

شدم اون بچه آهویی ، که تو چنگال یک شیره

 

دلم لرزید و وا رفتم ، نمیدونم کجا رفتم   

به چشمای  خودم دیدم، عنان از دست من میره

 

نگیر  حس قشنگی که، منو یاد تو میندازه

بدِ این روزگار اینه، همش در حال تغییره

 

خیالات قشنگ تو ،  می مونه تا ابد با من  

همیشه طعم شیرینت  ، توی رگهام سرازیره

 

تو، رویایی که می مونی ، همیشه پشت پلک من

شبیه خیلی از خوابا، که بی مصداق و  تعبیره !

 

 


 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد