ای غزه چه استقامتی داری تو
بر کشته شدن چه طاقتی داری تو
هر روز تو را ذبیح خود می سازند
چه حنجر بی نهایتی داری تو !
===
من مطمئنم که جنگ را خواهد برد
این بازی با تفنگ را خواهد برد
در جام جهانی که به راه افتاده
او نام بدون ننگ را خواهد برد
===
در غزه پرنده پر نباید بزند
خورشید وسپیده سر نباید بزند
اندیشه کور دشمنان می گوید
در شام کسی سحر نباید بزند !
===
این شهر به خون مردمش گل شده است
دریای بدون مرز و ساحل شده است
هر کس هوس شنا در آن را دارد
عقل از سر او بدان که زایل شده است!
===
با ناز وکرشمه جنگ آغاز نشد
این جبهه برای هوسی باز نشد
یک عمر غرور غزه را له کردند
یکباره کسی وارد این فاز نشد!
===
ما غزه بعد جنگ را می سازیم
این خفته به خاک و سنگ را می سازیم
در حنجره کوچک هر کودک او
یک تونل پر تفنگ را می سازیم !
===
با تانک و نفر بر از گلویش رد شد
یک گوشه نشسته ، او ز رویش رد شد
پر کینه و بغض و بی نهایت خونسرد
انگار که از نعش هوویش رد شد!
===
زیر شنی تانک تمامش چسبید
گرمای جنازه ها به کامش چسبید
تا لقمه به دور دهنش می چرخید
یک بمب به لقمه حرامش چسبید!