چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

عاقل آن است که اندیشه کند پایان را


 

اتفاقات و ماجراها و سرگذشت هایی که برای ما انسانها ایجاد می شود یا بلاها و مصائبی که بر سرمان می آیدعوارض مختلفی را برایمان ایجاد می کنند  که در دسته بندی های مختلفی میتوان آنها را قرار داد یکی از این دسته بندیها تقسیم بندی این آثار و عوارض از نظر زمان وقوع آن است یعنی آثار و عوارض فوری و آثار و عوارض غیر فوری .

البته منظور من از « فوری و غیر فوری » قید واژه فوریت  با « تساهل »  است یعنی عوارضی که زود بروز میکنند و آثاری که دیرتر خود را نشان خواهند داد

به عبارت ساده تر اگر اتفاق یا حادثه ای برای ما رخ دهد ما بلافاصله آثار فوری آن را خواهیم دید ولی آثار غیر فوری در زمانهای دیگری بروز خواهند کرد و معمولاً به شکل تدریجی رخ می دهند و در طول زمان ادامه خواهند داشت و می توانم ادعا و اثبات کنم که آن عوارض هرگز پایان نخواهد یافت و از طرف دیگر علاوه بر آن که ما را بطور مستقیم تحت تاثیر  قرار میدهند بر  اطرافیان و وابستگان و حتی بر غیر وابستگان ما تاثیر میگذارند و این موضوع بخش مهمی از فلسفه آفرینش انسان و خلقت او و هدایت انسان توسط رب العالمین و بعثت انبیاءالاهی  را برای انسانهای تشنه حقیقت روشن خواهد کرد و چرایی بسیاری از مسائل در تدقیق و تفکر نسبت به این مسئله آشکار خواهد شد .

من عادت دارم با مثالهای ساده مسائل بسیار پیچیده را توضیح دهم و از تشبیه و تمثیل در بیان حقائق اطراف بخوبی بهره میگیرم و به همین جهت مسائل سخت برای مخاطبانم بخوبی روشن میگردد و در واقع پس از پایان بحث مطمئنم کسی دچار ابهام نخواهد بود و در اینجا هم می خواهم از همین روش کمک بگیرم

فرض نمایید که فردی در سانحه رانندگی یک پای خود را از دست داده است آثار « فوری » این حادثه عبارتند از درد بسیار ،

هزینه های معالجه ، از کار افتادن و معوق شدن اموری که او باید انجام می داد ، عوارضی که بر اطرافیان او تحمیل خواهد شد که میتواند شامل رنج بردن ، از کار افتادن و مسائلی از این قبیل باشد .

عوارض غیر فوری از زمان وقوع حادثه شروع خواهند شد و به تدریج بر تمام زندگی فرد تاثیر خواهد گذاشت و تا پایان عمر فرد با او خواهد بود و حتی بر سرنوشت پس از مرگ وی نیز تاثیر خواهد داشت و علاوه بر آن این تاثیرات دامنه وسیعی بر دیگران اعم از بیگانه و خودی خواهد داشت .

پس از آن که دوران نقاهت فرد مصدوم مثال بالا به پایان رسید درد هایی که متحمل شده و هزینه هایی که انجام داده و سایر عوارض فوری به پایان خواهد رسید اما عوارض غیر فوری یا به عبارتی بلند مدت شروع می گردد و برخی از آنها عبارتند از:

 اگر فرد کاری داشته که پا در آن دخیل بوده است باید کارش را عوض کند که معمولاً کار آسانی نخواهد بود  .

اگر کارمند دولت یا کارگر شرکتی بوده ، از کار افتاده تلقی شده  و خانه نشین خواهد شد و به طور کلی نوع زندگی اش تغییر خواهد کرد .

اگر کاری نداشته ، شانس یافتن کار مناسب یا مورد علاقه اش بشدت کاهش پیدا خواهد کرد و میشود گفت که شاید شانسش را از دست داده باشد .

اگر قرار بوده با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند در اینجا هم می شود گفت که تقریباً شانسش بسیار کاهش یافته است !

این فرد از لحاظ نیروی بدنی بسیار تنزل پیدا خواهد کرد و دیگر نمیتواند بسیاری از اموری را که قبلاً براحتی انجام میداده انجام دهد .

نوع زندگی این فرد با توجه به تغییر شرایطش تغییر خواهد کرد .

تغییر نوع کار و زندگی این شخص بر خانواده اش تاثیر مستقیم میگذارد و نوع زندگی آنها را نیز تغییر خواهد داد مثلاً اگر نان آور خانواده ای بوده ممکن است دیگر نتواند خانواده اش را تامین کند و همسر او مجبور گردد به کار کردن بپردازد و یا فرزند او تحصیل را رها کرده و مشغول کار برای امرار معاش خانواده گردد و در اثر این تغییرات سرنوشت آنان نیز دگرگون خواهد شد . .

این عوارض بسیار زیاد هستند و نمیتوان همه آنها را بر شمرد اما بدتر از همه ، این است که گاه  این آثار حتی تا دنیای پس از مرگ نیز ادامه خواهد داشت و فرد را رها نخواهد کرد مثلاً  اگر فرد مذکور در بالا نتواند به علت وضعیت حادث شده به ادامه خدماتی که قبلاً توانایی انجام آن را داشته بپردازد قطعاً از فیض و ثواب آنها محروم خواهد شد که نتیجه مستقیم با جهان آخرت وی خواهد داشت در اصطلاح فقهی و حقوقی به منافع مادی که فرد می توانسته واجد آنها گردد « عدم النفع » می گویند یعنی منافعی که فرد میتوانسته داشته باشد و به دلیلی از آن محروم شده است ، اگر چه اصطلاح عدم النفع برای امور مادی وضع شده ولی من در اینجا تعمداً آن را به منافع غیر مادی هم تسری می دهم زیرا معتقدم چه بسا منافع معنوی از منافع مادی ارزشمندتر و گرانبهاتر است . .

تفاوت مهمی بین آثار فوری و غیر فوری که از آن نام برده شد وجود دارد و آن این است که آثار فوری پس از مدتی بر طرف خواهد شد مثلاً درد تسکین یافته و هزینه های ایجاد شده جبران خواهد گشت و مشکلات اطرافیان نیز رفع میگردد اما آثار غیر فوری بر طرف شدنی نبوده و بطور دائم و همیشگی با فرد خواهد بود مثلاً پایی که از مصدوم فرضی ما قطع شده هرگز دوباره بجای خود برنخواهد گشت و به تبع آن همه تغییرات حادث شده در این مورد باقی خواهد ماند .

بنابر این از این منظر می توان درک کرد  که چرا آیات مختلف قران و روایات و احادیث گوناگون اعمال ناپسند را مذمت کرده و اعمال نیکو را ترویج و ترغیب نموده اند زیرا با توجه به آثار فوری و غیر فوری این اعمال سرنوشت گروهی شاید ناشمار از افراد میتواند عوض شود و عدم النفعی که بر آنان تحمیل میگردد میتواند سرنوشت جهان آخرت آنان را نیز عوض نماید !

چه کسی میتواند تصور نماید که مثلاً اگر ائمه طاهرین ما به طرق مختلف شهید نمی شدند و تا طول عمر طبیعی و معین در دنیا به هدایت خلق مشغول می بودند چقدر انسانها بر اثر هدایت آن بزرگواران به راه راست هدایت می شدند ؟

چه کسی میتواند بگوید که اگر فردی که میتوانسته بر اثر آن هدایت به راه راست دلالت شود فرزندان او نیز به تبع پدر یا مادر به دین حق هدایت نمی شدند ؟

 آیا شهادت حضرت امام حسین علیه السلام باعث نشد که گروه بسیاری از نعمت هدایت آن بزرگوار محروم شوند ؟

آیا کسانی که در واقعه عاشورا در مقابل آن امام مبین قیام کرده و در برابر حق صف کشیدند و در گمراهی آشکار فرو رفتند جهان آخرتشان تحت تاثیر آثار غیر فوری عملشان نبوده است ؟

آیا فرزندان و همسران و خانواده  آنان که در اثر این واقعه سرنوشت شان تغییر کرد دخالتی در اصل ماجرای عاشورا داشتند ؟

ناگفته نماند که آثار ایجاد شده در بسیاری از اوقات ابعاد مختلفی دارند که قبلاً از آنها در همین صفحه صحبت شده است و وارد آن نمیشوم اما اجمالاً بایدبگویم که تمام عوارض و آثار ایجاد شده لزوماً منفی نبوده و آثار مثبتی نیز در هر عملی خواهد بود مثلاً در مورد قیام امام حسین علیه السلام باید گفت که گرچه اصل واقعه ناپسند و مذموم است اما در اثر آن واقعه عظیم و شنیدن  مصائبی که بر آن بزرگوار و اهل بیت مکرمشان  وارد شده بعد ها گروه های بسیاری از انسانها تحت تاثیر قرار گرفته و به راه راست داخل شده اند و توجه به روایت شریف « ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه » همین آثار مثبت را بیان میکند و یا در مثال فردی که پای خود را از دست داده است نظر به اینکه تواناییهای جسمی وی کاهش می یابد احتمالاً عدم انجام بسیاری از امور و تغییرات روحی که در او ایجاد میشود میتواند زمینه مناسبی برای آن باشد که اگر برخی گناهان را در گذشته انجام میداده آنها را ترک کند که در واقع به سعادت اخروی نزدیک تر شده است  .

بنابراین از این منظر می توان دریافت که چرا از دیدگاه دین مبین اسلام  فردی که کسی را بکشد مانند این است که همه خلایق را به قتل رسانده و شخصی که فردی را نجات دهد و به عبارتی جان ببخشد مانند آن است که جهانی را حیات بخشیده است !

با توجه به بحث فوق و مثالی که زده شد می توان آن را به همه اموری که در اطراف ما جریان دارد تسری داد و منطبق نمود .

چگونه می توان دایره وسیع  عمل معلمی که فرزندان ما را سواد خواندن و نوشتن می آموزد و آنان در اثر این توانایی قادر خواهند بود متون دینی و علمی بخوانند و درک کنند و با آن درک ،  دنیا و آخرت خود را دگرگون سازند در ذهن محدود و بسته ما ترسیم نمود ؟

لذا با توجه به این مسائل است که می توان فهمید که چرا طبق دانسته های علم فیزیک هر عملی را عکس العملی و هر کنشی را واکنشی در پی خواهد بود و دانست که اعمال و حوادثی که بر ما میگذرد آثار جنبی و وضعی دارند که از مجموعه آنها عوارض فوری و غیر فوری حادث می گردد که سرنوشت حال و آینده انسان را دستخوش تغییرات بنیادین خواهند کرد .

نتیجه و خلاصه بحث :

تمام اعمال و حوادثی که بر انسان میگذرد دو دسته آثار را بجای میگذارد :

- آثار فوری

- آثار غیر فوری

- این  آثار هم بر ما و هم بر اطرافیانمان و هم بر جهان پیرامونمان تاثیر می گذارد .

- آثار فوری معمولاً به مرور زمان بر طرف میشود .

- آثار غیر فوری هرگز بر طرف شدنی نیست حتی پس از مرگ ما نیز ادامه خواهد داشت .

- این عوارض و آثار هم در جنبه های مثبت و هم در جنبه های منفی رخ می دهند .

و چنین است که درک می کنیم که چرا قران می فرماید :

 " فمن بعمل مثقال ذره خیر یره و من یعمل مثقال ذره شر یره ( زلزله آیه 7و8)

و در اینجا خداوند متعال نفرموده است که من او را جزا می دهم بلکه فرموده که جزا خواهد دید وقطعاً  بخشی از این جزای بد یا خوب اثر فوری یا غیر فوری عملی خواهد بودکه ما انجام داده ایم و طبق قانون فیزیک عمل ما عکس العملی را ناچار در پی خواهد داشت .

دقت در این گونه موضوعات می تواند چنان اندیشه انسان خرد گرا ، را درگیر خود نماید که در همه مسائل پیرامون خود آن را همچون دستگاهی دقیق بکار گیرد تا اعمالی را  انجام دهد  که آثار مثبتی برایش ایجاد نماید و از عوارض دائمی رفتارهای سوء بپرهیزد و از این روست که گفته اند :

« عاقل آن است که اندیشه کند پایان را  »

 

 

 

 

 

 

 

رباعی

آنان که رفیقان  مجازی بودند

اهل کلک و فریب و بازی بودند

یک عده مغول به سرزمین دل من

یک عمر به کار یکه تازی بودند !


               ******


یک عمر  به خویش و غیر دل سوزاندم

بر درد همه دو دیده را گریاندم

 چون نوبت درد من شد  از آن همه یار

با درد بزرگ خویش تنها ماندم   !