چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

دنیای بد

جهان بوی زمستان میدهد سرد است و ظلمانی
هوا از گند اهریمن
سراسر تیره و تاراست و طوفانی
زمین دور خودش میچرخد و
درگیر دور باطلی گشته
در این گرداب حیرانی
نفسهای پر از گند از دهان اهرمن جاری
شرار نفرتش هر لحظه زخمی میشود کاری
به قلب خسته و پر درد مردان و زنان کوی بیداری
کسی چیزی نمی بیند
کسی چیزی نمیگوید
به غیر از اندکی
باقی همه خوابند
یا مستند
یا از روی ناچاری
نمیخواهند چشمی واکنند از نو
به هشیاری !

****
اهورا با صبوری شاهد این خفتگان سهوی و عمدی است
به ما کاری ندارد !
تا چه تصمیمی به حال خویش برگیریم
اگر چه پیش چشم ما همه تاریکی و ظلمت
ولی پیداست دارد صبح می اید !
سفیر حضرت خورشید حتی از شب مطلق نمی ترسد !
به زودی بیرق توحید را در دست میگیرد
جهان را با تمام خوب و بد با هر چه در آن است میگیرد !
و تیغ خون فشان از پنجه اهریمنان مست میگیرد !
زمام امر را با اذن حق
از دیوهای پست میگیرد !

****

افق های صریح و روشن دنیا مبارک باد
زمین پاک را سجاده کردن عالمی دارد !
نماز استقامت ، خواندن و
دنیا ، برای حضرتش آماده کردن عالمی دارد !
چه حالی میدهد
وقتی که می آید
به لبخندی دل تاریک ما را روشنی بخشد !
و از خوف و خطر ، آلودگیها ، بگذراند ، ایمنی بخشد !

 

دل من


هر سمت که رفتی دل من سوی تو چرخید

 بازیچه شد و با خم ابروی تو چرخید

هر چیز دلت خواست و فرمود همان شد

 در رگ رگ  من  جذبه جادوی تو چرخید

بوی غزل و جاذبه را در تن من ریخت

تا باد  و هوا در خم گیسوی تو چرخید

چشمان تو هی چرخ زد و عشوه گری کرد

چرخ دلم از چرخش ابروی تو چرخید  

گاهی به خرامیدن و گاهی به رمیدن

عمرم به مدار رم  آهوی تو چرخید

آه از دل دیوانه که در سینه من بود

او هم به مراد دل و بر خوی تو چرخید !