بگم که دوستت دارم ، به من میگی کمی زوده
بگم با من بمون میگی ، که فرصت ها چه محدوده
بگم واست می میرم من ، بهم می گی بمون واسم
نه میگی عاشقم هستی ، نه می خوای باشی آسوده
بهت میگم بذار دستت ، توی دستای من باشه !
بهم میگی خدا مرگم ، کجا این جوریا بوده ؟
خلاصه هر چی من می گم ، جواب سر بالا می دی
حالا میفهمم اینکه ، روی آتیش ، واسه چی دوده !
تو این دنیا نفهمیدم ، دو دو تا چند تا می شه !
به ما که می رسه پاسخ ، همیشه چند تا بوده !
نمی خوام که گله باشه ، دلم می گیره عشق من !
گله کردن برام سخته ، برام خیلی غم آلوده !
اگه باید بسوزم من ، دیگه تعارف برای چی ؟