چه فرقی می کنه وقتی دلای ما جدا باشن
بمیرن تو قفس یا کشته ی تو جاده ها باشن ؟
حالا که قسمتم اینه منو تنها بذاری تو
نفس هامو بذار تو باغ رویا هات رها باشن
خدا حافظ گلایی که به تکثیرش دلم خوش بود
و می خواستم به یمن عشق سبز وبا صفا باشن
یه روزایی دلم میگفت باید بیشتر گل کاشت
تموم آدما باید به گلها آشنا باشن
ولی حالا میبینم که تموم فکر هام پوچه
زمونه سرد و بی روحه دلا می خوان سیا باشن
اگه خورشید باید تو سیاهی حل بشه یک شب
چرا بیهوده باید چشمها یک عمر وا باشن ؟
دیگه حالا که حس سبز عشقم داره می میره