دل لامصبم خر میشه فردا
به اسم عشق پر پر می شه فردا
نمی بینه چه دردایی کشیده
برای عاشقی آماده ام من
نمی دونی چه صاف و ساده ام من !
تو این چاه بدون عمق هر روز
منو با عشق دنیا می شناسه
به احساسات زیبا می شناسه
ولی فایدش چیه تنهای تنهام
تمام عمر خود را خواب دیدیم
خیالاتی قشنگ و ناب دیدیم
پی چیزی به نام عشق رفتیم
ازین صحرا چقد ماهی گرفتیم !
هزار تا کفتر چاهی گرفتیم !
بجا ی بچه آهوی مامانی ( عشق)
نمی خوام با دلم درگیر باشم !
و از هستی همیشه سیر باشم !
جوونی می کنم بازم برا عشق
شرابی بود و آنرا نوش کردیم
صدای عقل را خاموش کردیم !
سرودی سبز را با عشق خواندیم
چه خوبه تو شلوغیهای شعرام
دوبیتی گل کنه توی غزلهام
تو هم با مثنویهای غم آلود
نمی تونم بیام حالا جلوتر !
همینجا می مونم تا وا بشه در
ولی یک روز اگه در را گشودی