نگاهم مانده روی دفترم آهسته می گریم
نوشتی که نکردی باورم آهسته می گریم
کشیدی یک پرنده یعنی اینکه می پرم روزی
نگاهم مانده روی می پرم ! آهسته می گریم
نوشتی دوستت دارم همین ! نه بیش نه کمتر
و حالا که به آن پی می برم آهسته می گریم !
پس از تو سرد و خاموش است قلب داغدار من
اجاقی مرده در خاکسترم ! اهسته می گریم
به یاد لحظه های سرد خود و هرم عشق تو
که جا ماندست توی بسترم آهسته می گریم
زمستان است و دلتنگی و شبهای غم و غربت