عشق را بشناس و با او همسفر باش اندکی
اهل درد و دردسر اهل خطر باش اندکی
با تجلی های او از پیله ات بیرون بیا
از غم پروانه بودن باخبر باش اندکی
زندگی در یک مسیر صاف رنج آورتر است
آشنای پیچش کوه و کمر باش اندکی !
حاصل در خود فرو مردن فقط خاکستر است
در اجاق سینه خود شعله ور باش اندکی !
پای تلفن ترانه خواندی بی من این قصه به تکرار کشاندی بی من این بار که خواستی بیایی جدی برف آمد و پشت برف ماندی بی من