چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

پنجره

پنجره داشت مهیا می شد 

که تو بازش کنی و نور ونسیم 

وارد جان اتاقت بشود

و تنفس بکند 

از هوای غزل انگیز بهار 

تو رسیدی از راه

و نگاهی کردی 

به اتاقت که زمستانی را

از شکافی کوچک 

که روی پنجره بود 

کوچه را می پایید 

منتظر تا که بهار ، میهمانش بشود 

تو رسیدی از راه 

بسته ای در دستت 

چشم کم سوی اتاق 

خیره شد بر بسته 

که رویش حک شده بود :

 نوار درزگیری !




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد