تا گله آغاز کنی رفته ام
با دل من ناز کنی رفته ام
زنگ دلت را به امیدی زدم
دیر اگر باز کنی ، رفته ام
بس که جفا دیده ام از دیگران
گر تو جفا ساز کنی رفته ام
منتظرم تا که بخوانی مرا
دیرتر آواز کنی ، رفته ام
قدر ندانی دل من می پرد
گر چه تو پرواز کنی ، رفته ام
دوست نداری که اسیرت شوم !
گر ، به من ابراز کنی رفته ام !