شب قدر است و مهمان توام من
غریبی کنج ایوان توام من
خدایا تشنه کامی از کویرم
پی یک قطره باران توام من !
**
زبان خسته در کامم نشسته
تو میدانی و این قلب شکسته
در هفت آسمان را باز کردی
چه سازم من ولی با پای بسته ؟
**
دلم درگیر زندان است آقا
و جرم من فراوان است آقا
بگیر از شاکیان من رضایت
که صبرم رو به پایان است آقا !
**
کرم کار کریمان است آقا !
و کار بنده عصیان است آقا!
ببخش از راه رحمت جرم ما را
برای تو که آسان است ، آقا !
**
خدایا از خطا شرمنده ام من !
چه گویم ای خدا ، شرمنده ام من !
سکوتم را پذیرا یاش امشب
که حتی از دعا ، شرمنده ام من !
احسنت