چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

قدر چیست ؟

 همه عمرمان کلمه قدر ، شب قدر ، قدردانی و مانند آن را از آشنا و بیگانه ، مخصوصاً بزرگتر های آشنا و یا در سخنرانیها و روضه خوانیها در مساجد و اماکن مذهبی شنیده ایم و هر کسی از ظن خودش یار ما شده و حرف خودش را می زند و ما هنوز که هنوز است نمیدانیم ، قدر یعنی چه و قدر چه چیز را باید بدانیم ؟ اصلاً چرا ما باید تنها چند شب را به عنوان شب قدر بشناسیم و باقی ایام سال را به عنوان غیر قدر بدانیم !

اگر ما تعریف صحیحی از واژه ای نداشته باشیم نخواهیم توانست پیرامون آن بحث و تفسیر و نقد و شرحی داشته باشیم ، 

بنابر این مثل همیشه اول کلمه قدر را معنی می کنیم :

قدر در لغت به معنی : اندازه کردن چیزی - اندازه - مقدار - ارزش - اعتبار - شان - بزرگی - خوبی - طاقت - توانایی- و در معنی دیگر : فرمان - حکم - حکم خداوند در مورد بندگان - سرنوشت و تقدیر است ( فرهنگ معین )

صرف نظر از اصطلاح شب قدر که در مورد سه شب از شبهای ماه مبارک رمضان به کار برده می شود و در قرآن عظیم الشان نیز خداوند متعال در آن باره آیاتی نازل فرموده است و البته همان نیز به نوعی به بحث ما مربوط می گردد اما به 

طور کلی قدر و قدر دانی به معنای آن است که ما شان و اعتبار و ارزش فرصت ها را بشناسیم 

مولا علی (ع) می فرمایند :

الفرصه تمر ، مر السحاب فانتهزوا فرص الخیر .

فرصت ها ، چون ابر می گذرند ، پس فرصت های نیک را غنیمت شمارید .
البته این تعبیر برداشتی از کلام حق در قران کریم است که در سوره نمل آیه 88 آمده است : و هی تمر مرالسحاب .
بنابراین قدر دانستن یعنی اینکه در هر حال که هستیم موقعیت خودمان را بدانیم و از لحظات و موقعیت بهره برداری مناسب را بنماییم زیرا به زودی زمان و مکان را از دست خواهیم داد و جبران اوقات رفته ممکن نخواهد بود من بسیار متاسفم که برخی از ما ،در مسجد که مکانی مقدس است  درک موقعیت را نکرده و به امور لغو و بیهوده و صحبتهای بی فایده می پردازیم ، در کلاس درس دانشگاه ، وقتمان را به خوشمزگی و به عبارتی  لودگی میگذرانیم ،  در محل کار که مکانی همچون مسجد مقدس است به جای رسیدگی به امور محوله بطالت پیشه می کنیم ،

 در جایی که گوش دادن لازم است حرف می زنیم و در مکانی که دقت نظر شایسته است توجه لازم را نداریم ، به پارک می رویم و با موتور یا دوچرخه برای بقیه مزاحمت ایجاد کرده و به اشتباه تصور میکنیم لذت بردن و زندگی کردن یعنی ، به غفلت سپری کردن ایام و بی توجهی به اخلاق و انسانیت و خلاصه همه چیز را درهم وبرهم دیدن و بی تقید بودن به خیلی از مسائل دیگر .

پس قدر و قدر دانستن یعنی اینکه اول قدر و شان خودمان را درک کنیم و ارزش خویشتن را بشناسیم ، متوجه موقعیت زمانی و مکانی خود باشیم و در جای نامناسب و موقعیت نازیبا قرار نگیریم و دوم این که در زمان و مکان های مناسب ، همان کاری را انجام دهیم که شایسته آن زمان و مکان است و همان رفتاری را داشته باشیم که مطلوب و مناسب آن موقعیت است ، در مسجد به عبادت و نیایش ، در محل کار به فعالیت صحیح ، در کلاس درس به فراگرفتن علم ، در جوانی ، تلاش و کوشش پسندیده ، در روز کار و در شب استراحت نماییم ، یعنی هر چیز را در محل خود قرار داده و هر کار را در وقت مناسب انجام دهیم ، حتی ما اگر آچاری را برداریم و کارمان را انجام داده و آچار را در محل خاص خود نگذاریم قدر آچار و خود مان را ندانسته ایم ، اگر وسیله ای از دوستی امانت گرفته و به موقع پس ندادیم قدر خودمان و آن دوست را ندانسته ایم و از این مقوله بسیار سخن می شود گفت که شاید به نظر سخت باشد ولی اگر ما خود را به نظم عادت دهیم به راحتی قدر همه چیز را دانسته ایم ، شاید بتوان سخن مولا را اینگونه تفسیر کرد که در وصیت خود  فرموده است : اوصیکم عبادا... بتقوا ا... و نظم امرکم 

و بگوییم منظور مولایمان این بوده است که ای بندگان خدا قدر خویشتن را بدانید ... 

اگر چنین کردیم که در هر حال رفتار مناسب از ما سر زد می توانیم مطمئن باشیم که قدر خودمان را دانسته ایم و همین پند و اندرز برای رستگاری در دنیا و آخرت ما را بس است .






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد