چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

بدرود

رمضان دارد می رود

ولی چندی بعد ، باز خواهد گشت

با هدایایی از الطاف خداوندی

با شاخه هایی از طوبی

که درماندگان بر آن چنگ زنند

و سرخوشان از عطر بهشتی اش سر خوشتر شوند

اما چه کسی می داند ، که این تشریف که را خواهد بود ؟

که فردا هم باشد و لب به لبیکی تازه بگشاید !

چه کسی می داند  که ما آن گاه خواهیم بود تا به استقبال رویم ؟

که می داند سحرهای آینده چراغ کدام خانه ها روشن خواهد بود  ؟

و صدای مناجات از کدام سوی شهر به گوش خواهد رسید ؟

چه کسی می داند که افطار های دیگری   را با طعم شیرینی اطاعت از معبود  بر سفره های رحمانی رمضان خواهد نشست ؟

ما که هیچ نمی دانیم !


 رمضان !

 

حال که می روی

سلام ما فقراء الی ا... را به حضرت دوست برسان

و از جانب ما عرضه دار :

پروردگارا :

هنوز نیاز مندیم

هنوز محتاج عنایتیم

هنوز کاسه عاطفه هامان  از محبتت تهی است

و کوله اشتیاقمان از حجم سخاوتت خالی

چشمها مان  غبار آلود

اندیشه هامان کدر

 اخلاص مان مشکوک

و روحمان آزرده و زخمی از نا شکیبایی ها

باران های رحمتی بفرست  از بیکرانه رحیمیتت

تا جلایی بر دلهامان

و صفایی بر افکارمان

 و مرهمی بر آزردگیهامان باشد

رمضان !

اگر نبودیم

تو که هستی !

پاینده باش !

هر شام و سحرگاه پرچمت بر بلندای دلهای عاشقان در اهتزاز !


رمضان ، بدرود ، رمضان به امید دیدار !

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد