چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

غرور

هنوز نشده  سلامی را پاسخ  گویی 

و خیلی ها بی آن که منتظر پاسخی باشند سلامت کرده اند !

هنوز لبانت شیرینی لبخندت را نچشیده اند !

با خودت هم انگار قهری !

هنوز نگاهت به دل ٍ سردی گرما نبخشیده است !

هنوز دستت معنای واژه مخمل را نمی داند!

و پایت شکوه پایین آمدن از قله غرور را !

سنگها هم گرم می شوند و سرد! و گاه می شکنند ، اما تو همیشه سردی و هرگز گرم نبوده ای !

با خودت آشتی کن !

اما نه ! 

 تو تنها می توانی مغرور باشی و خشک ، حتی باران هم که ببارد خیس نمی شوی  !

چتری که از غرور بر سر داری نمی گذارد ترنم باران هوای عشق را در دلت برانگیزد !

پس همان که می خواهی باش !

بگذار دیگرات با دیدنت ادب بیاموزند و آداب فرا گیرند !

اگر تو نباشی چه کسی مفهوم لبخند را خواهد فهمید و زیبایی تواضع را و لطافت محبت را ؟

مگر نه اینکه :

تعرف الاشیاء به اضدادها ؟


نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:41 ب.ظ

دیگر بهار هم سرحالم نمیکند
چیزی شبیه معجزه زلالم نمیکند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمیکند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد