هر سمت که رفتی دل من سوی تو چرخید
بازیچه شد و با خم ابروی تو چرخید
هر چیز دلت خواست و فرمود همان شد
در رگ رگ من جذبه جادوی تو چرخید
بوی غزل و جاذبه را در تن من ریخت
تا باد و هوا در خم گیسوی تو چرخید
چشمان تو هی چرخ زد و عشوه گری کرد
چرخ دلم از چرخش ابروی تو چرخید
گاهی به خرامیدن و گاهی به رمیدن
عمرم به مدار رم آهوی تو چرخید
آه از دل دیوانه که در سینه من بود
او هم به مراد دل و بر خوی تو چرخید !