چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

سالهای اتش

گر چه همواره سعی دارم مطالب نو و تازه بنویسم آما این بار غزلی از مجموعه « یک سبد نسرین تقدیم می دارم :

در اوج میپریدم با بالهای آتش

وقتی که با تو بودم در سالهای آتش

 

در کوچه های جانم همواره می رمیدند

اسبان وحشی عشق  ، با یالهای اتش

 

دیوانه وار دل را ، هر قدر می رهاندم

سوی تو می کشیدند ، چنگالهای آتش

 

یادش بخیر وقتی ، از دیده می فکندی

بر قامتم ردایی ، از شالهای اتش

 

امروز گرچه سردم ، خاکستر دلم را

هر روز می تکانند ، غربالهای آتش

 

ساقی پیاله ام را ، از می دوباره پر کن

تا جوشد از وجودم ، تبخالهای آتش

 

شمع وجود هر دم ، می لرزد از نسیمی

اما ، همیشه باقیست ، تمثالهای ، آتش 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد