دستهایت نمی رسد ؟ باشد ! از خیالت مرا لبالب کن
آتشت را بریز در جانم ، هستی ام را کمی مرتب کن !
روزهایم کسل کننده شده ، و شب انتظار طولانی است
شهرزادم بشو و قصه بگو ، و شبم را هزار و یکشب کن
من برایت همیشه می میرم ، تا بیایی و زنده ام سازی
ولی از تو نخواستم که بمیر ! نازنین ، لا اقل کمی تب کن
تا دلم خوش شود به آمدنت ، گاهگاهی پیامکی بفرست
یا اگر مصلحت نمیدانی ، تک نزن و مرا معذب کن !