قضاوت
هر ملتی ویژگیهای خاص خود را دارد اعم از مهربانی ، مهمان نوازی ، تعصب ها ، علاقه ها ، رشادت ها و جز اینها و خلاصه تمام صفاتی که یک انسان ممکن است داشته باشد در یک ملت نیز متبلور می گردد . گاهی این ویژگیها ذاتی بوده و گاهی نیز به مرور زمان تحت شرایط حاکم بر یک جامعه با اکتساب حاصل میگردند . یکی از این صفات که متاسفانه صفت پسندیده ای هم نیست و امروزه بشدت در جامعه ما رشد یافته است این است که بسیاری از ما همواره در مورد همه چیز و یکدیگر ، بدون آن که به ما ربطی داشته باشد ، قضاوت میکنیم ، بله قضاوت !
ممکن است بگویید که چه چیزی را قضاوت میکنیم ؟
در پاسخ باید گفت که ما در باره جامعه و اطرافیانمان همواره در حال اظهار نظرهایی هستیم که علاوه بر آن که به ما ربطی ندارد خیلی وقتها هم جنبه غیبت و تهمت به خود میگیرد و به شدت ما را در معرض مدیون شدن به دیگران قرار میدهد .
نکته دیگر این که ما علاوه بر این که در جایگاه و شآن قضاوت نیستیم و تخصص لازم را خیلی از مواقع نداریم ، بیشتر مواقع ، احساسی و به ناحق قضاوت میکنیم و بیهوده خود را مدیون دیگران کرده وبی آن که نفعی برای ما داشته باشد بار مسئولیتهای زیادی را بر دوش میگیریم
یک مثال :
یکی از آشنایان ما اتومبیل گران قیمتی خریده است ما به خودمان اجازه میدهیم که پشت سرش حرف بزنیم و او را تخطئه کنیم
در اینجا سئوالات زیادی برای انسان متفکر ایجاد میشود که برخی از آنها را بیان میکنم :
اول اینکه به ما چه ارتباط دارد ؟
دوم : مگر ما خرج ماشین او را می دهیم و یا دردسر های او بر دوش ما افتاده است ؟
سوم : چرا دوست نداریم هیچکس جلوتر از ما باشد ؟ آیا جلوتر بودن او جلوی پیشرفت مارا گرفته است ؟
چهارم : چرا فکر نمیکنیم که بالاخره این فامیل پولدار ممکن است روزی جلوی ما سبز شود و ما هم به واسطه آشنایی با ایشان کنارش سوار شویم و علاوه بر ماشین گران سوار شدن به مقصد نیز برسیم ؟
پنجم : آیا دیدن فقر و بد بختی دیگران برای ما فایده ای دارد ؟ آیا اگر ماشین مذکور بر اثر حادثه ای از بین رود به ما نفعی خواهد رسید ؟
اما ما به خومان اجازه میدهیم در حالی که خیلی اوقات از مقدار و نوع درآمد های اطرافیان اطلاعی نداریم در باره آن فرد اظهار نظر کنیم در حالی که همانطور که گفته شد هیچ نفع و فایده ای برای ما در این اظهار نظر ها و قضاوتها وجود ندارد و از سوی دیگر ضررهای مادی و معنوی زیادی نصیب مان میگردد از جمله :
اول : غیبت طرف را کرده ایم .
دوم : گاهی قضاوتمان به تهمت زدن مثلاً در باره نامشروع بودن پول ایشان منتهی می شود .
سوم : بخل یا حسادت خود را نشان میدهیم که هر دو از صفات ناپسند هستند .
چهارم : با حرف زدن پشت سر یکدیگر باعث رواج غیبت و تهمت و سایر مفسده ها در جامعه میشویم که گناهی بس بزرگ است .
پنجم : اگر چنین موضوعی اتفاق نیفتد احتمالاً خوردن شیرینی یا شام و یا گوشت قربانی و یا سوار شدن بر اتومبیل گران قیمت نصیب ما نمیشود .
ششم : داشتن فامیل پولدار هیچ فایده ای برای ما نداشته باشد ، این فایده را برای ما دارد که لااقل از دردسر های مشکلات او راحت هستیم مثلاً آشنایی که دائم گرفتاری و مشکلات مالی دارد همواره ممکن است از ما طلب قرض کند و توقع راه اندازی مشکلاتش را داشته باشد در حالی که فامیل پولدار نه از ما توقع قرض گرفتن ( واحتمالاً پس ندادن ) دارد و نه اتومبیل مارا امانت میگیرد و نه دردسر دیگری برایمان دارد .
این تنها مثال ساده ای از قضاوتهای ناحق و نابجای ما بود که هر روزه در باره اطرافیان و مسئولان و افراد جامعه میکنیم بدون آن که به عواقب سوء چنین اعمالی بیندیشیم . بیاییم یاد بگیریم که ما خیلی وقتها اصلاً در مقام قضاوت قرار نداریم و به خودمان اجازه ندهیم در باره هر موضوعی اظهار نظر کنیم تا علاوه بر در امان ماندن از عوارض سوء چنین رفتاری ، به ارتقاء رفتارها و هنجارهای مفید و زیبا در جامعه کمک کرده باشیم و از فواید بیشمار زندگی در جامعه سالم لذت ببریم .