چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

گرگها در گله بودند و شبان را خواب برد

 

گرگها در گله بودند و شبان  را خواب برد  

       کدخدا در خواب غفلت بود، ده را آب  برد

خواب خوش با مستی چوپان به هم آمیختند   

       ثروت یک  ایل را  ، سیل شراب ناب برد

 هر چه از این ماجرای تلخ  باقی مانده بود    

    صبح فردا جای سهم خویشتن ،  ارباب برد

آن چه از گرگان زیاد آمد به سگها شد نصیب   

        لاشه های نیمه جان و مفت را   قصاب برد

ده تهی شد از صفای  جست و خیز بره ها

         خنده  زنگوله ها را گریه سیلاب  برد

خانه ها خالی شد از لبخند دختر بچه ها

             مادران را گریه اطفالشان  از تاب برد    

مردها  درگیر افیون و غم  و  الکل  شدند

        طعنه بدنامی اش را دوست ناباب برد

آب از سر چشمه گل شد صید ماهی شد زیاد

     پیله ور هم سود سرشار از نخ و قلاب برد  

هر کسی اوضاع را آشفته دید از حرص و آز

   هر چه در دستش امانت بود از  اسباب ،  برد

 نا امیدی ریشه هایش را به دلها پهن کرد  

        کینه  آمد عشق را از سینه احباب برد 

 روز اول جای  نیلوفر کنار سبزه بود    

         غفلت او را کند و با خود    تا دل مرداب برد

بر سر ما هر چه آمد از جفای خویش بود  

     آبروی  نوح را فرزندِ بی آداب  برد

رد پای هیچ کس در ماجرا  پیدا نشد    

       پا به راه کج دوید و وصله را جوراب برد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد