فریاد نزن این همه ، گوش شنوا نیست !
در شهر کران قوه تشخیص صدا نیست !
جایی که همه حامل بار دل خویشند
بر دوش کسی دغدغه بار شما نیست !
در کوه اگر ناله کنی ناله بر آید
در سنگ دلان آه کسی راه گشا نیست
احوال دلت را به کسی فاش مگردان
یاری که نباشد به دلش رنگ و ریا ، نیست
از بس که خراب است نظامات جهانی
دیگر خبر از عاطفه و شرم وحیا نیست
امید به آینده سرابی است پر از وهم
این صبح مه آلوده به جز شام بلا نیست
هر داعیه داری که بر آمد ز طریقی
دیدیم که در وعده او رنگ خدا نیست
با این همه جادوی فریبنده دنیا
امید اثر بر ید بیضا و عصا نیست
موسی نتواند به جهان نظم ببخشد
عیسی، نفسش حاوی آثارشفا نیست
هنگام اذانی است که از کعبه برآید
بهبودی اوضاع جهان کار دعا نیست
یارب برسان منجی موعود بشر را
ما را به خدا طاقت این خوف و رجا نیست .