چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

انگار که گوش شنوا نیست در این شهر

 

انگار که گوش شنوا نیست در این شهر   

فریاد نزن ، پنجره وا نیست در این شهر

 

پژواک شکستن به فلک رفت ز دلها     

اما به گمانم که رسا نیست در این شهر

 

هی غصه پس از غصه و هی رنج پس از رنج        

یک فرصت  تجدید قوا نیست در این شهر

 

از هیچ طرف نور امیدی نتوان دید     

تاریک شبی چون شب ما نیست در این شهر

 

هر کس به خر خویش سوار است به دلخواه    

زیرا که نگهبان  و « بپا» نیست در این شهر

 

کاسب پی اندوختن ثروت انبوه        

بر آنچه خدا داده، رضا نیست در این شهر

 

هر روز گران می کند اجناس خودش را   

انصاف و مروت و  حیا نیست در این شهر

 

مامور اداره نکند کار به اصلاح        

امید  به کار روسا نیست در این شهر

 

دکتر چو دهد نسخه به درمان مریضی   

بی فایده باشد چو دوا نیست در این شهر

 

صنعت نفسش در خَمِ  تولید بریده       

حتی پفکش ، غیر هوا نیست در این شهر!

 

آیات و روایاتِ عیان بر در و دیوار   

جز نقش  نمادین و ریا نیست در این شهر

 

عکس شهدا را همه جا نصب نمودند   

اما عملی چون شهدا نیست در این شهر

 

حرص و طمع و آز زده چنگ به جانها   

زین دام کس آزاد و  رها نیست در این شهر

 

با استرس و روح پریشان و دل تنگ     

حاجت به خور و خواب و غذا نیست در این شهر

 

ازخودکشی و قتل خبر هست فراوان     

جز بانگ غم و درد و عزا نیست در این شهر

 

   فحشا و فساد از همه نوعش علنی شد     

تاثیر به منع فقها نیست در این شهر

 

شیطان که شده رانده درگاه خداوند       

شاد است که تیرش به خطا نیست در این شهر

 

هر کس که زمین خورد مددکار ندارد       

انسانیت و مهر و وفا نیست در این شهر

 

گر آب خوشی هست که مخلوق بنوشند      

نوشیدن آن هیچ روا نیست در این شهر

 

جز خون جگر،  آب دو چشم و دل بریان 

در سفره تنگ  ضعفا نیست در این شهر

 

هر روز شود راه خداوند  لگد مال        

ترس از خطر و خوفِ  بلا نیست در این شهر

 

 این سامریان قبضه نمودند جهان را       

یک حضرت موسی وعصا نیست در این شهر

 

 از شیعه نماندست به جز اسمی و رسمی    

اسلام غریب است و خدا نیست در این شهر

 

خوبان وطن خرده نگیرند بر این شعر    

منظور گل روی شما نیست در این شهر

 

یارب برسان منجی موعود خودت را        

با این که امیدی به دعا نیست در این شهر

 


 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد