چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

ای کاش یک جوری بری از زندگیم بیرون

ای کاش یک جوری بری از زندگیم بیرون

بسه برام هر چی کنار تو دلم ، شد، خون

 

دیگه نمی خوام با نماهنگت برقصم من          

این قصه ها دیگه برام، خالی شد از مضمون

 

آزارتو عمری تحمل کردم و گفتم                

شاید یه روز برگشتی از این راه بی  قانون

 

توی دلم چه آرزوهای  قشنگی  بود               

از روزهای  خوبتر از لیلی و مجنون

 

از روزهایی که برای عشق می مُردم          

با عشق ، غافل بودم از دنیای پیرامون

 

گفتم زمستون دلم با تو بهار می  شه            

گرمای خورشید نگات می ده به قلبم ، جون

 

آروم می گیره دل تنگم کنار تو               

دلهای ما می شه به دست عشق، گل بارون

 

هر چی تصور کرده بودم ، شد خلاف اون   

یک بار دیگه  سرنوشتم با تو شد وارون

 

من ساده بودم و تو رو هم ساده می دیدم      

غافل که با رندی زدی بر جامه ام صابون

 

هر قول دادی روز اول، شد فراموشت     

اما بهت می گم عزیز ، متشکرم ! ممنون

 

ما وصله جوری نبودیم از همون اول        

بدرود بانو ! وصلهِ ناجور ناهمگون

 

پیراهن عشق تو رو از قامتم کندم             

آتش زدم با شعله آزردگی ها مون

 

این اعتماد مرده میدونی چه کاری کرد ؟

روح منو خشکاند چون گلهای بی گلدون

 

عاشق نبودن کار سختی نیست ، بعد از این      

یاد تو رو در خاطراتم می کنم ، مدفون

 

چه دیر فهمیدم ، تموم عشق ، بازی هست !       

چه دیر فهمیدم تو را ، چه دیر! که، اکنون

 

از سادگی های خودم دلگیرِ دلگیرم               

از عشق بیزارم،  به بادم داد ، این ملعون!

 


 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
بردیا شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 02:56 ب.ظ

ای کاش..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد