چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

این روزها دیگه به هیشکی اعتباری نیست

این روزها دیگه به هیشکی اعتباری نیست     

از اعتماد بیخودی، بدتر قماری نیست

 

هم دوستان هم دشمنان ، هم رنگ  هم هستند      

واسه شناخت اونا از هم، سازوکاری نیست

 

دشمن که اسمش روشه، باید بر حذر باشی    

از دوستان بی وفا هم ،انتظاری نیست

 

هر کی سراغت رو می گیره حاجتی داره  

هر کی سلامت می کنه از دل سپاری نیست

 

اونی که خیلی از مرامش خاطرت جمعه      

وقت عمل می بینی ، اونم یار غاری نیست

 

هیشکی  نمی خواد که پیاده توی راه باشه  

کمتر کسی دیدم که مشتاق  سواری نیست

 

خیلی کمه ، اون که تو رو واسه خودت می خواد 

اما اگه بود،  آدم این روزگاری نیست  

 

خیلی بده که آدما ، از هم گریزانن             

آدم که از آدم گریزان و فراری نیست  

 

 اونی که می گه : «چاکرم» اصلاً نمیخوادت      

حتی « بفرما» ش هم به غیر پاچه خواری نیست

 

ریشه زده رنگ و ریا تو قلب خیلی ها        

پشت نقاب چهره ها ، انسان مداری ، نیست !

 

عشق و محبت ، عاطفه با پول حل می شه       

کو آدمی که حس و حال او ، دلاری نیست ؟

 

از بس که پولی شد تموم داشتنی هامون      

آواز مفتی ، توی  دستگاه قناری نیست

 

دیگه دو دو تا های ما جمعش نمی شه چار      

دیگه توی ناچاری ما جای « چار» ی نیست 

 

باید بترسی از تمام مردم شَهرِت         

وقتی فریب خوردی امان از بی قراری نیست

 

 گرگای آدم خوار توی شهر می چرخند    

ویروس شان  جز شاخه ویروس هاری نیست

 

از بردن ناموس و مال و جان نمی ترسند     

در ذهن شان یک ذره هم پرهیز کاری نیست

 

هر جور شد توی حریمت پای می ذارن       

واسه اونا دیوار و مانع و  حصاری نیست

 

باید کُلاتو تو سرت محکم نگه داری           

طوفان که شد راه خروج اضطراری نیست

 

حتی توی خوابم نذار پلکاتو روی هم       

امروز دیگه چاره ای جز هوشیاری نیست

 

وقتی کلاتو باد برد و بی کلاه موندی       

سودی به افسوس و دریغ و  آه و زاری نیست

 

اسم منو بدبین نذار، من خوب می بینم     

با چشم بسته راه رفتن افتخاری نیست

 

از سادگی شون آدما تو چاه می افتن         

خیلی خرابیهای ما از بد بیاری نیست

 

از خواب خوش پاشو که تو دنیای وارونه  

هنگام لم دادن توی مُبل خماری نیست!

 

هر روز هزار تا اتفاق تازه می افته      

آژیر و دوربین مدار بسته کاری نیست

 

زندان و حبس و پاسبان و قاضی و شلاق  

دیگه جلودار  چنین  بی بند وباری نیست

 

یک ذره غفلت حاصلش عمری پشیمانی است  

بر خوش خیالی ذره ای ،امید واری نیست!

 

دارم به تو میگم زمین لیزه مواظب باش    

سُر خوردن تو روز  برفی  اختیاری نیست !

 


 

نظرات 1 + ارسال نظر
فاضله شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 09:26 ب.ظ http://golneveshteshgh.blogsky.com

عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد