چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

کسی به فکر کسی نیست ، در خیابان ها

کسی به فکر کسی نیست ، در خیابان ها    

خدا کند که نمانی به راه بندان ها

 

به هر طرف بروی ازدحام بی مهری است    

عجب از این همه غوغا و خواب وجدان ها

 

برو به خانه و در را ببند روی خودت     

که خیر و عافیتی نیست کنج میدان ها

 

که سالهای درازی است گور و گم شده است  

صراط راست به پیچ و خم اتوبان ها

 

کجاست مقصد مردم ؟ ، کسی نمی داند     

به شهر می رسد این راه یا  بیابان ها

 

به چند راه بلا آدمی گرفتار است   

چقدر سر که فرو رفته در گریبان ها

 

به هر که می نگری، غم به چهره اش پیداست  

شبیه سبزه خشکیده توی گلدان ها

 

 پی فریب خلایق هزار گونه و رنگ                      

متاع مکر  و ریا هست توی   دکان ها

 

 کسی به داد ضعیفان بی نوا نرسد    

به عرش گر چه رود، ناله ها و افغان ها

 

سواره ها ز پیاده خبر نمی گیرند       

ز پا اگر چه بیفتند وقت بحران ها

 

به حیرتم من از این کسوت مسلمانی      

که رفته بر تن انبوه نامسلمان ها

 

دم از عدالت و حق می زنند و می کوبند    

سر عدالت و حق  را میان سندان ها

 

چه مُهر های نمازی که زیر پیشانی     

شکسته جهل همین عاشقان رضوان ها

 

چه لکه ها که به دامان عشق افتاده     

ز دست مدعی  حلقه های عرفان ها

 

نه اعتماد به آیین دیگر اندیشان        

نه اعتبار به  اهل طریق و  پیمان ها 

 

نمی شود به کسی خالصانه مومن شد   

که در لباس همه رفته اند ، شیطان ها

 

چقدر راه بلد گم شدند در دل راه     

چقدر کج شد و افتاد بار و پالان ها

 

هنوز هم که هنوز است ما نمی دانیم    

چه شد مرام ابوذر، سلوک سلمان ها  

 

چه اتفاق عجیبی در این میان افتاد ؟    

که شد مخطط ولغزید پای بیلان ها  

 

پدر همیشه به گوشم نصیحتی می کرد         

بترس ازخطر انقراضِ انسان ها

 

از آن که باده خورد آشکار ، ترسی نیست       

که بیم می رود از   حاملان  قرآن ها

 

به میل خویش نکن شرع و عقل را تفسیر      

که رفته در سر این کار، نقد ایمان ها

 

نبند دل به متاع قلیل دنیایی                  

که اعتبار ندارد دوام  دوران ها 

 

نه شادکامی دنیا مدام هست و نه رنج    

نه خنده ها به دراز کشد نه حرمان ها

 

به این اقامت کوتاه خوش نکن دل را     

که ناگزیر به رفتن شوند ، مهمان ها

 


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد