چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )
چکاوک ها

چکاوک ها

شعر ، ادب ، عرفان ( چنانچه با نوشته ها و نظراتم موافق یا مخالف هستید لطفاً نظر بگذارید یا ایمیل بزنید تا تبادل نظر کنیم افزون بر این آماده همکاریهای نوشتاری و ادبی با علاقمندان می باشم )

روز شعر وادب - بزرگداشت استاد شهریار

رادیو ایران ، صدایی گرم، شعر شهریار   

با صدای حضرت استاد و ضرب آهنگ تار

 

«آمدی جانم به قربانت» چه می گویی به حزن ؟   

هر چه دل را می کنی در این حوالی بی قرار

 

«شهریارا بی حبیب خود» چه غوغا می کنی         

می چکد انگار از هر بند آوایت، شرار

 

در غزل هایت غم آهنگ غریبی خفته است        

عشق و غم انگار کرده در پناهت ، استتار

 

بر سخن جان دادی و با نفخه عیسایی ات      

با غزل بخشیده بر شعر معاصر اعتبار

 

آنچه جان را می کند مفتون کلام گرم توست    

سحر و جادو می کنی وقت سرودن از نگار

 

عشق را از تو بیاموزند این  دلدادگان     

گر هوای عاشقی دارند و عشق ماندگار

 

 باغ شعر میهن از تو سبز شد ، پربار شد     

من به چشم خویش دیدم شد به یک گل هم بهار

 

 صاف و ساده ، دلنشین ، تا لحظه های آخِرین    

عشق ورزیدی تمام عمر خود بر این دیار

 

بیست و هفت ماه شهریور به سال شصت و هفت  

رفت خورشید وجودت در محاق انکسار

 

روز شعراست و ادب آن روز در قاموس ما  

بس بود در وصف تو این قدر ارج و افتخار 

 

من چگونه می توانم از مقامت دم زنم ؟    

عمق دریا کی شود با جرعه نوشی ،آشکار ؟

 

آب دریا را به سطلی می توان آیا کشید   

می شود با آینه خورشید را کردن شکار ؟

 

لاجرم لب را فرو می بندم از هر گفته ای  

با سکوتم می روم در جان پناه اعتذار 

 

پادشاهی که سخن را اوج و عزت داده است   

در حضورش دیگران را با سخن گفتن چه کار ؟

 


 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد